إيضاح الأنباء في تعيين مولد خاتم الأنبياء و مقتل سيّد الشهداء(ع) - صفحه 182

نُقل و شيرينى گولش زده و مشغولش مى كنند .
بعد از اصرار زياد و تحاشى ايشان قنسول مأيوس شده، سپس ميرزا على اكبر خان، منشى قنسول خانه را فرستاده، مرحوم آقا به ايشان تعرّض فرموده و اظهار كرده بودند :
شما مسلمان هستيد، پس چگونه راضى مى شويد كه من كفر را ترجيح داده و بر تسلّط اجانب به مملكت اسلامى اجازه و امضا بدهم ؟!
پس از يأس از امضاى ورقه، سر شب وى را از قنسول خانه به باغ شمال برده، تسليم رئيس قشون نموده بودند . در باغ نيز همين قضايا تجديد شد و جز جواب رد مطلبى نشنيده، در جوابِ استنطاق و سؤالاتى كه كرده بودند ، اين قدر فرموده بودند :
اگر محاكمه در جاى بى طرف و از اشخاص منصف بود و نمايندگانِ دولِ بى طرف حضور داشتند جواب مى دادم ، ولى فعلاً كه اين حال و جريان امر اين طور است، جواب دادن فايده ندارد .
و بالجمله شب عاشورا در همان باغ شمال متوقّف و مشغول عبادت بوده اند .

صمد جويان به راه دين پرستىمن از عشق وطن با كفر توأم
تا اين كه عصر روز عاشوراى هزار و سيصد و سى هجرى ايشان و چند نفر از احرار را به سربازخانه آورده ، آن مرحوم دو ركعت نماز تقديم درگاه الهى نمود و گاه به آقا شيخ سليم و سايرين كه در مقام اضطراب و تشويش بودند، دلدارى و تسلّى مى دادند . بعد از آن با رشته دار جفاى روس ها و مسلمان نماها رشته حياتش قطع و مرغ روح پرفتوح ايشان در فردوس برين آشيانه گزيد و از رنج و بلا و محن دنيا مستخلص گشت .
و روز پانزدهم نزديك غروب چند نفر از دوستان ايشان جان خود را

صفحه از 259