إيضاح الأنباء في تعيين مولد خاتم الأنبياء و مقتل سيّد الشهداء(ع) - صفحه 233

عرب دانستند كه اگر حساب خود را بر ماه هاى قمرى مرتّب نمايند ، حجّ آنها گاهى در تابستان واقع شود ، گاهى در زمستان و اسفار براى آنها شاق بود و از تجارت خود منتفع نمى شدند و دانستند كه رعايت سال قمرى مخل مصالح دنيويه آنها است .
پس ترك كردند ماه هاى قمرى را و سال شمسى را معتبر گرفتند و به جهت زيادتى كه سال شمسى بر سال قمرى داشت ، محتاج كبيسه شدند و براى آنها از كبيسه دو امر حاصل شد : يكى اين كه بعض سال ها را سيزده ماه حساب مى كردند به واسطه اجتماع آن زيادت ها .
دويم اين كه منتقل شد حج از بعض شهور قمريّه بر غير آن ... . ۱
تا آخر كلام خود . بعد اقوال ساير مفسّرين را ذكر كرده و بر ادوار كبيسه و اين كه حج در سال سابق بر حجة الوداع در چه ماهى بوده و اين كه حجّ جاهليّت در دهم ماه ها بوده، تعرّضى نكرده .
و علاّمه شيرازى مسعود بن محمود كه از تلامذه خواجه نصير الدين طوسى است ، در كتاب تحفه شاهيه كه در علم هيئت است ، فصلى طولانى در مسئله نسى ء ذكر كرده و علّت نسى ء را به عينها مطابق قول فخر رازى گفته . به علاوه اين كه اين عمل در قرب موسم خريف بوده و گفته :
نوزده سال قمرى را با علاوه كردن هفت ماه، شمسى كردند . پس در سال دويم يك ماه و در سال پنجم يك ماه ديگر به ترتيب بهزيجهح كبيسه كردند و از اين جا مختلف شده است روايات كه عرب در هر دو سال يك ماه كبيسه مى كرده اند يا در هر سه سال . و مشهور اوّل است؛ زيرا كه دور نسى ء مشهور در جاهليّت 24 سال قمرى است كه كبس مى شده با دوازده ماه قمرى . ولى موافق مقصود عرب كه موافقت فصل بوده ، دويم است و دور آن در سى و شش سال قمرى است ۲ كه كبس شده با دوازده ماه قمرى ؛ زيرا كه تفاوت سال شمسى و

1.تفسير فخر رازى ، ج ۱۶ ، ص ۵۰ .

2.توهّم نرود كه دوره كبيسه را ۳۶ سال گرفته و حال آن كه ۴۷ سال است ؛ چرا كه در هر سه سال يك ماه ساقط شود ، و وقتى كه نوبه ذى حجّه تمام شده ، نوبه محرّم رسد ، يك سال عاطل ماند و حج به محرّم سال دويم افتد . بلكه مقصود، بيان اصل دوره است با بيان علاوه آن كه ۳۶ حج واقع مى شود در ۳۷ سال و ابتداى دوره دويم از سال سى و هشتم است ، [مؤلّف رحمه الله] .

صفحه از 259