نگاهي نو به آيه نسخ - صفحه 7

2/2 معناى نسخ

نسخ در لغت، برداشتن امرى و نهادن امرى ديگر به جاى آن است ۱ و در مورد آيه ۲ عبارت علاّمه طباطبايى: «النسخ، هو الإبانة عن انتهاء أمد الحکم و انقضاء أجله» ( الميزان في تفسير القرآن: ج1 ص250 ؛ فوائد الاصول: ج4 ص739 ؛ نهاية الأفکار: ج4 ص151 ؛ محاضرات في اُصول الفقه: ج5 ص315 ؛ الاصول العامّة للفقه المقارن: ص235 ؛ أسباب اختلاف الحديث: ص256ـ262) ، برداشتن و جايگزينى آيتى از آيات و نشانههاى الهى است، مثلاً خداوند متعال، حکمى از احکام شرع را از اعتبار ساقط کند و حکمى ديگر را به جايش بنشاند. اين تعريف همچنان که آيات مربوط به تشريع را شامل مى گردد، برداشتن امرى از امور تکوين و نهادن امرى ديگر به جاى آن را نيز شامل مى شود، بلکه علاوه بر اين، برداشتن و محو امرى از لوح تقدير، و اثبات امرى ديگر به جاى آن را نيز شامل مى گردد؛ زيرا آيه از نظر ظرف نسخ اطلاق دارد. بر اين اساس، آيه علاوه بر نسخ اصطلاحى اصولى، بَداء و يا ميراندن برخى حُجج الهى و عالمان ربّانى و جايگزينى عالمان و حجج ديگر را نيز شامل مى شود. بنابراين احاديث رسيده ۳ در تفسير آيه نسخ به بَداء، يا جايگزينى عالمان و حجج الهى را بايد از نمونه هاى تفسير به مصداق شمرد.
گرچه موارد کاربرد نسخ در لغت ۴ اعمّ از برداشته شدن اصل و اثر است، ليکن در تطبيق مفاد آيه بر کتب تشريع الهى، به قرينه مقابله نسخ با اِنساء، مراد از نسخ، برداشتن اثر، يعنى حکم تشريعى است، نه اصل عبارات آيات تشريع. از اين رو به رغم بطلان انساء و نسخ تلاوت قرآن، مفاد آيه به نحو قضيه حقيقيه، در خصوص مورد نسخ، بر آيات قرآن قابل انطباق خواهد بود؛ بر خلاف انساء که به قرينه سياق و جز آن، اختصاص به آيات کتب پيشين دارد.
تأمّلى بر سخن علاّمه بلاغى: ايشان در تفسير واژه «نسخ»، مى گويد:
نسخ و تبديل نظير هم اند، و ظاهر از نسخ آيه، تبديل خود آن است، نه تبديل حکم آن از راه نسخ اصطلاحى؛ زيرا وجه دوّم مجازگويى، فاقد قرينه است، بلکه بسا سياق و ضماير نيز مانع از دلالت بر چنين معنايى گردند ( آلاء الرحمن في تفسير القرآن: ج1 ص227) ۵ .

1.. معجم مقاييس اللغة: ص۱۰۲۶ «رفع شي ءٍ و إثبات غيره مکانه» ؛ المفردات: ص۴۹۰ «النسخ إزالة شي ء بشي ء يتعقَّبه» ؛ معجم تهذيب اللغة: ج۴ ص۳۵۵۸ «النسخ في اللغة: ابطال شي ء و إقامة آخرَ مقامه، و العرب تقول: نَسَخَتِ الشمسُ الظِلَّ، و المعنى: أذهبتِ الظلَّ و حلّت محلَّه«.

2.. البتّه اين، معناى کاربردى نسخ در آيه است، وگرنه نسخ، در اصطلاح فقيهان و اصوليان، برداشتن حکم ثابت (و مورد عمل) در شريعت و نشاندن حکمى ديگر بر جاى آن، در مقام اثبات، است و به

3.. بعضى از اين احاديث در قسمت پايانى مقاله مى آيد. اِن شاءاللَّه.

4.. الفرّاء: ننسخ : ننقل و نغير و نبدّل أي نرفع حکمها، دون رسمها و تلاوتها (نهج البيان عن کشف معاني القرآن: ج۱ ص۱۸۸).

5.. متن عبارت: «النسخ و التبديل نظيران، و الظاهر أنّ المراد تبديلُها لا تبديل حکمها بالنسخ الاصطلاحي، فإنّ في الثاني تجوّزاً لا قرينة عليه، بل قد يمنع منه السياق و الضمائر».

صفحه از 19