نگاهي نو به آيه نسخ - صفحه 8

اين سخن ناتمام است؛ زيرا:
الف) اطلاق «آية» در لغت، اعم از آيات اصطلاحى شرعى است. از اين رو علاوه بر مقاطع کتب آسمانى، هر آيت ديگر از نشانه هاى هدايت الهى را نيز شامل مى شود ۱ . پس همچنان که الفاظ و عبارات کتب الهى از آيات او شمرده مى شوند، مفاد و محتويات آنها نيز از آيات محسوب مى شوند؛ بلکه اساساً الفاظ و عبارات را به اعتبار همين احکام و محتويات، از آيات مى شمارند.
ب) حتّى اگر معناى استعمالى واژه «آية» را همان «مقاطع کتب آسمانى» بدانيم، با توضيح بالا، روشن مى شود که متفاهم عرفى از آن، همان نسخ حکم يا معنايى است که نسخ حکم را نيز شامل مى گردد. از همين رو، نوع مفسّران، نسخ آيه را به نسخ حکم تفسير نمودند و يا آن را از مصاديقش دانستند.
ج) مقابله «نسخ» با «اِنساء»، قرينه است بر اين که مراد از نسخ، برداشتن حکم و اثر است، نه برداشتن اصل آيه، وگرنه جمع بين سبب و نتيجه پيش مى آيد که با مقام بلاغت و حکمت متکلّم نمى سازد.
د) او که نسخ و تبديل را نظير هم مى داند، علاوه بر اين که ظاهر مفاد آيه تبديل ۲ و تناسب آن با اِشکال مشرکان، مفيد همان نسخ حکم موجود در آيات قرآنى است، روايات مربوط به سبب نزول آيه نيز مؤيد اين وجه است؛ از ابن عبّاس نقل شده است، مشرکان مى گفتند:
محمّد ياران خود را به تمسخر گرفته است، امروز آنان را به چيزى فرمان مى دهد و فردا آنان را به چيزى ديگر فرمان مى دهد. او دروغ گويى است که هر آنچه مى گويد از پيش خود مى آورد (مجمع البيان: ج6 ص200 ؛ أسباب نزول الآيات: 189، زاد المسير: ج4 ص359). ۳
با عنايت به پاسخ بالا و مطالبى که در بيان دلالت آيه بر قضيه حقيقيه گذشت، ضعف اين سخنش ـ «براى اين آيه، در آيات قرآن، مصداقى وجود ندارد (آلاء الرحمن في تفسير القرآن: ج1

1.. سيّد عبدالاعلى سبزوارى( درباره معناى «آيات» مى گويد: «و المراد بها العلامات الدالة على وحدانيته تعالى، و صفاته المقدسة و أفعاله الحسنى، و الأنبياء، و القرآن، و سائر المعجزات فلاتختص بخصوص الآيات المبارکة القرآنية، و يستفاد هذا التعميم من قوله تعالى في ذيل الآية المبارکة (مواهب الرحمان في تفسير القرآن: ج۱ ص۳۶۹).

2.. يعنى آيه ۱۰۱ـ۱۰۲ سوره نحل: « وإذا بدّلنا آيةً مکان آية واللَّه أعلم بما ينزل قالوا إنما أنت مفترٍ بل أکثرهم لا يعلمون، قل نزّله روح القدس من ربک بالحق ليثبِّت الذين آمنوا... «.

3.. عبارت ابن عبّاس: «کانوا يقولون: يسخر محمّد بأصحابه، يأمرهم اليوم بأمر و غداً يأمرهم بأمر، و إنّه لکاذب يأتيهم بما يقول من عند نفسه».

صفحه از 19