پس، هنگامي انسان توانسته شکر نعمت را به جا آورد که آن نعمت بر او تأثير گذاشته باشد؛ مثلا خوب فکر کند، داراي نيروي خوبي براي انجام وظيفه شود، در آموختن علم و دانش کوشا شود و ... . ۱ علامه مجلسي اين مفهوم را به صورت اصطلاحي اينگونه توضيح داده است:
منظور از اين جمله، ازدياد شکر هنگام آسايش است، چون مؤمن در ابتدا به خاطر محبت خداوند سپاسگزاري ميکند (بحارالانوار: ج64 ص339).
بنابراين بايد گفت، گر چه مؤمن به طور طبيعي شکرگزار است، ولي با اين حال، در اين موقعيت بايد بيشتر شکر کند، چرا که بيشترين غفلت، در اين مواقع است.
گرچه در لسان معصومين عليهم السلام شکر نسبته به دو گروه سفارش شده است: «شکر از خدا و شکر از مردم»، اما در حديث مورد نظر، فقط شکر از خدا مدنظر است که اين مطلب همراه مفهوم شناسي شکر و ذکر آثار آن بر زندگي فردي شاکر بيان خواهد شد.
سپاسگزاري از خدا
خداوند به عنوان مالک هستي، سزاوار حمد و سپاس بي حد واندازه است و تنها کسي که اينگونه خدا را بشناسد، ميتواند شکر حقيقي را به جا آورد. امام حسن عسکري عليه السلام ميفرمايد:
لايعْرِفُ النِّعْمَةَ إِلَّا الشَّاکرُ وَ لايشْکرُ النِّعْمَةَ إِلَّا الْعَارِف.
نعمت را تنها شاکر ميشناسد و تنها آن کس که آن را ميشناسد، شکر ميکند ( أعلام الدين: ص۳۱۳).
اين حديث، به همان معناي لغويي اشاره دارد که شناخت و معرفت را نوعي سپاس و شکر از منعم دانسته است. بنده، هنگامي ميتواند شکر خدا را به جا آورد که در مرحله اول نسبت به آن نعمت، شناخت پيدا کرده باشد. از اين رو، امام صادق عليه السلام ميفرمايد:
مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَدَّى شُکرَهَا.کسي که خدا بر او نعمتي را عطا کرده، پس آن نعمت را بشناسد، شکر آن را به جا آورده است ( الکافي: ج۲ ص۹۶).
اما اين شناخت و معرفت، به گونهاي ديگر نيز نشان از شکر مؤمن است و آن، معرفت به اين موضوع است که آن نعمت از سوي خداوند است. امام صادق عليه السلام ميفرمايد:
1.. امام علي عليه السلام ميفرمايد: «شکر المؤمن يظهر في عمله (غرر الحکم و درر الکلم: ش۱۳۶۶ ص۲۷۹).»