نقشي در اين موقعيت دارد.
قنع به معناي رضايت است ( لسان العرب: ج8 ص297) و در زبان عرب شتر و گوسفندي که به آنچه سزاوارش است، اقبال دارد، را قانع ميگويند (ترتيب اصلاح المنطق: ص316) پس انسان قانع، انساني است که به آنچه در مقابل او قرار گرفته شده است، راضي است.
علامه مجلسي در بحارالانوار در قالب يک معناي کاربردي در توضيح اين فقره از روايت ميگويد:
اين دسته از افراد، براي طلب امر حرام و حتي در مورد يک امرآميخته با شبهه نيز حرص نميورزند و عمر خود را در اين راه از بين نميبرند (بحارالانوار: ج64 ص268).
حرص ورزيدن براي امر حلال، تلاش پسنديدهاي نيست، چه برسد به اينکه آن امر، حرام يا آميخته به شبهه باشد. ائمه اطهار( نيز در سخنان گرانبهاي خويش، به مفهوم شناسي اين واکنش پرداختهاند. حضرت رسول الله صلّي الله عليه و آله و سلّم درباره يکي ازمصاديق حياة طيبة در آيه مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيينَّهُ حَياةً طَيبَةً (نحل: آيه 97) ( فرمودند:
إنّها القناعة و الرضا بما قسم الله.حيات طيبه، همان قناعت و راضي بودن به آنچه است که خداوند قسمت کرده است (تفسير مجمع البيان: ج۶ ص۵۹۳ ؛ تفسير صافي: ج۳ ص۱۵۵ ؛ تفسير نور الثقلين: ج۳ ص۸۴).
همراهي الرضا بما قسم الله با القناعة ميتواند به نوعي قناعت را معنا کند. قناعت، يعني رضايت از آنچه که خداوند قسمت انسان کرده است. اين رضايت، از احساس کفايت حاصل
ميشود. وقتي انسان به آنچه خداوند برايش روزي کرده، احساس کافي بودن داشته باشد، راضي ميشود، هرچند کم باشد. با اين توضيحات معلوم ميشود که قناعت، در حوزه امور مالي معنا پيدا ميکند.
با توجه به مطالب فوق، اکنون بهتر ميتوان نقش آن را در موقعيت روزي تبيين کرد. در اعطاي روزي نيز، سنت قبض و بسط الهي نيز حاکم است. اين سنت، در دو حوزه، همزمان با هم جاري ميشود: يکي در ميان افراد کلان جامعه؛ بدين ترتيب که خداوند به عدهاي روزي کم (فقرا) و به عدهاي روزي زياد (ثروتمندان) ميدهد. و ديگري در مورد هر فرد که در گذر عمر خود با اين دو سنت مواجه ميشود؛ در برههاي از زمان، خداوند به او روزي زياد ميدهد و در زمان ديگر، روزيِ کم. همه اينها بر اساس مصلحتي است که خداوند تبارک و تعالي در نظر دارد. بر اين اساس، در مقابل اين سنت و همچنين قوانين الهي که در اعطاي روزي جاري است، واکنش مناسب قناعت است که نتيجه آن، رضامندي از وضعيت کنوني خواهد بود.