هدف از جدال و مناظره، دو گونه است: الف) مناظراتي که با هدف دفاع از حقيقت، دفع شبهات و از بين بردن اوهام و سوءظنها، تصديق عقايد مکتب حقه و دفاع از آن، شکست دادن خصم ياوهگو و معاند به قصد ياري حق، انجام گيرد.
ب) مناظرهايي که با هدف تکذيب، رد و ابطال حق، شکست دادن خصم و ساکت کردن او با هر وسيلهاي، نه به قصد وصول به حق، بدست آوردن شهرت و اظهار فضل و تهاجم بر ديگران، با بيان ضعف آنها، فضيحت و تخريب ديگران باشد.
از نظر اسلام، مورد دوم، مردود و حرام است و افراد مناظره کننده با اين اهداف، طرد و مورد نکوهش قرار گرفتهاند. بر اين اساس باتوجه به آيات و روايات، جدال، دو گونه است: جدال احسن و جدال غير احسن. در اسلام، جدال احسن جايز است، و از جدال غير احسن نهي شده است. امام حسن عسکري( از اجداد طاهرينش(، از امام صادق( نقل کردهاند:
جدال به غير احسن، حرام است و خداي تعالي آن را بر شيعيان ما حرام کرده است (الاحتجاج: ج۱ص۲۱).
جدال احسن داراي شرايط و مواردي است که به آن ميپردازيم:
شرطهاي جدال احسن:
1ـ مجادلهکننده بايد معارف حق را دريافته باشد، و با تسلط علمي بر اصول و فروع بحث، به اثبات و تبيين آن بپردازد و نقضهايي که بر مطالب حق وارد شده است را رد کند.
2ـ مجادله کننده بايد اهليت گفتوگو و توانايي و قدرت مناظره کردن را داشته باشد، و به روش ورود به بحث و خروج از آن، آگاه و مسلط باشد. امام صادق(، ابوخالد را از مناظره کردن منع کرد و فرمود:
ابوخالد، مؤمن طاق با مردم سخن ميگويد و ميتواند پاسخ گويد و از عهدهاش برميآيد، ولي اگر با تو بحث کنند، نميتواني از عهدهاش برآيي ( گفتوگوي تمدنها در قرآن و حديث: ص۳۲).
در روايت ديگري، طيار نقل ميکند:
به امام صادق( گفتم: شنيدهام از گفتوگوي ما با مردم ناخشنودي، و مناظره را نميپسندي؟ امام عليه السلام فرمود: از سخن گفتن امثال تو ناخشنود نيستم؛ انسانهايي که اگر بالگسترند، خوش مينشينند و اگر بنشينند، نيک اوج گيرند؛ گفتوگوي چنين افرادي را ناخوش نميدارم (بحارالانوار: ج۲ ص۱۳۶).
3ـ مجادله کننده، بايد از مطالب صحيح در اثبات مدعاي خود استفاده کند، و روش او در اثبات مطالب حق، يا نقض مطلب باطل، طريق الهي باشد (معرفت فطري خدا: ص98).