بخل و آسايش انسان - صفحه 109

را به آموختن علم اخلاق موظف نمودهاند و فرا گرفتن اين علم را، که پايههاي اساسي سعادت اجتماع است، بر ساير علوم، مقدّم داشتهاند.
امام کاظم عليه السلام ميفرمايند:
ألزَمُ العِلمِ لَک ما دَلَّک عَلي صَلاحِ قَلبِک وأظهَرَ لَک فَسادَهُ.لازمترين دانش براى تو، دانشى است كه صلاح و فساد دلت را به تو نشان دهد (ميزان الحکمه: ج۸ ص۱۱۲ ش۱۴۲۵۹).
در اين نوشتار، به کمک مجموعه از احاديث، به بررسي يکي از رذائل اخلاقي ميپردازيم تا با فهم آن و رفع آن از قلب، ظرف وجودمان را از آن صفت، تخليه و از اخلاق حسنه سرشار سازيم؛ با بررسي و تبيين آن بتوانيم به کنه و حقيقت کلام گهربار معصومين عليهم السلام دست يابيم و آن را سرلوحه زندگي و رفتار و منش خود قرار دهيم و قدمي در تحقق و پيشبرد هدف رسول گرامي اسلام( برداريم. در اين مجموعه، با توجه به حديثي از امام صادق عليه السلام که ميفرمايند:
ليست لبخيل راحةٌ.بخيل آسايش ندارد (ميزان الحکمه: ج۱ ص۴۴۶ ش۱۶۱۳).
به بررسي چرايي و چگونگي اين حديث و تبيين آن ميپردازيم. در اين حديث گهربار دو مؤلفه وجود دارد: يکي، بخل «انسان به سبب داشتن صفت بخل» و ديگري، آسايش. رابطهاي که ميان اين دو مطرح ميشود، چنين است: «وجود صفت بخل در انسان، موجب عدم آسايش و راحتي ميگردد». در اينجا سؤالي مطرح ميشود که چه رابطهاي ميان بخيل بودن و عدم آسايش وجود دارد؟ در واقع ميتوان چنين گفت: چگونه بخل آسايش را از بين ميبرد؟ براي رسيدن به جواب اين پرسش، به تبيين صفت بخل به عنوان يکي از مؤلفهها ميپردازيم و ويژگيهاي آن را شناسايي ميکنيم؛ زيرا شناخت ويژگيها، به ما کمک ميکند تا چگونگي رابطه ميان آن دو مؤلفه را تشخيص دهيم.
پيش از آن، بيان ميداريم که بر اساس روايات، صفت بخل در سه بعد به انسان بخيل آسيب ميرساند و موجبات عدم آسايش را براي او فراهم ميکند:
1. بُعد اقتصادي
2. بُعد اجتماعي
3. بُعد الهي
در بررسي اين ابعاد و تأثير آنها بر آسايش نداشتن بخيل، به بررسي و تبيين رواياتي در اين زمينه ميپردازيم، و ويژگيها و نکات مؤثر را در آسيبشناسي اين ابعاد براي فرد بخيل عنوان ميکنيم.

صفحه از 119