بخل و آسايش انسان - صفحه 120

در بعد اجتماعي، به مواردي چون آبرو نداشتن فرد بخيل، ننگ و عار شدن او، ذلالت و حقارتش، افزايش دشنام بر او، از بين رفتن شرافتش، و از دست دادن دوست و اقوام و خويشان اشاره شد، که تک تک اين موارد، سبب و اثري جز عدم آسايش و راحتي را براي بخيل در پي نخواهد داشت، و دلايل بي اعتباري و خواري و حقارت برايش فراهم ميکند. در زندگي بدون حامي و پشتيبان است، و در مصائب و سختيها بايد به تنهايي با فراز و نشيبها دست و پنجه نرم کند و غمخوار و دلسوزي برايش وجود ندارد.
در بعد الهي نيز، به سبب دور شدن از خداوند و غفلت از ياد او، به آتش غضب الهي نزديک ميشود، و چون ياد خدا آرامشبخش دلها و تسليبخش جانهاست، و بخيل از ياد خدا بهرهاي ندارد، از آسايش و راحتي نيز بيبهره خواهد ماند و طعم راحتي و آرامش را به ندرت در زندگي خواهد چشيد، و چنين فردي به سبب اين صفت رذيله، دنيا و آخرتش را تباه ميکند، و نه در دنيا بهرهاي و آسايشي خواهد داشت، و نه در آخرت از رحمت الهي بهرهمند ميشود.
در پايان اشاره ميکنيم که به دليل محدوديت موجود، به مباحث ديگري که ممکن است لازم باشد پيرامون بخل مطرح شود، چون بحث انفاق و عدم انفاق و آثار و پيامدهايش نپرداختم، و امکان دارد در خود اين حوزه هم، ابعاد ديگري مطرح و مد نظر قرار گيرد و روايات سودمند ديگري هم در اين باب موجود باشد، که جاي کار و توجّه بيشتر و وقت وسيعتر ميطلبد.
اميد است خوانندگان گرامي به اين بحث توجّه نمايند، و در صورت ايجاد انگيزه در خود، اين مسير و سير موجود را تکميل نمايند، و يا در مسيرهاي ديگري، درهاي رحمت را به روي مخاطبين خود بگشايد.

صفحه از 119