آرمان‏شهر شيعي از منظر كليني - صفحه 437

رسول صلى الله عليه و آله ، فاصله آن نيز با قوانين تنزيلى فزونى يافت و آرمان شهر دينى ، در پرده غفلت فرو رفت و دگر باره ، بشر غير معصوم ، خود را جانشين خدا و قوانين تنزيلىِ او كرد.
چهارم: با آن همه ، رهبران الهى كه اوصياى پيامبر صلى الله عليه و آله بودند ، از تكاپو نايستادند و در شرايط گوناگون تاريخى ، از آرمان شهر دينى ـ كه اينك فراموش شده بود ـ ، سخن گفتند. نخستينِ ايشان در فرصت كوتاه پنج ساله اى كه يافت ، كوشيد تا آداب و رسومِ بازمانده از عصر جاهلى را ـ كه پس از سقيفه بازْ توليد شده بود ـ بزدايد و مردمانِ خو كرده با آن رسوم را به سوى آرمان شهر توحيدىِ مبتنى بر رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله ، حركت دهد . جانشين او نيز در همان مسير حركت كرد ؛ اما چون معدود ياران وى نيز از همراهى اش دست كشيدند ، به يكى از قواعد اصلىِ آرمان شهر تن داد كه همانا انتخاب آگاهانه مردم بود ، و بدين ترتيب ، حاكميت و مديريت آرمان شهر را به ديگرى سپرد. آن ديگرى ـ كه تنها به حكم قدرتِ سرنيزه و فريب، مديريت جامعه را در دست گرفته بود ـ ، به رغم تعهّدات قانونى اى كه بر پايه حداقل هاى حفظ آرمان شهر ، شكل گرفته بود ، فرزندش را حاكم جديد اعلام كرد.
در اين هنگام ، سومين وصىّ پيامبر صلى الله عليه و آله سكوت نكرد و بر اساس مأموريت الهى خود ، دگر باره مردم را به آرمان شهر دينى فرا خواند و در اين راه ، از جان خود گذشت.
پنجم: حركت سياسى ـ اجتماعىِ وصىّ سوم براى بازگشت به آرمان شهر نبوى، توانست چهره واقعىِ جامعه مسلمانان را شش دهه پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ، برنماياند و انحرافات آن را نشان دهد . از آن پس ، اوصياى چهارم تا يازدهم پيامبر صلى الله عليه و آله از نو ، به تبيين مفاهيم بنيادين آرمان شهر نبوى پرداختند. اين حركت فرهنگى ـ علمى ، از نيمه دوم سده اوّل آغاز شد و تا آغاز نيمه دوم سده سوم (حدود دويست سال) ادامه يافت. وصىّ دوازدهم ، بر طبق برنامه از پيش تعيين شده الهى ـ كه خاتم

صفحه از 456