آرمان‏شهر شيعي از منظر كليني - صفحه 439

تشكيل دهنده آن اعلام كرده است . براى نمونه ، پس از بحث درباره باور به خداى واحد و مدير و مالك هستى ۱ و پيامبر او ، ۲ و نيز امامت الهىِ جانشينان آن حضرت ، ۳ از نورانيت شهرها با بودن ايشان ، سخن گفته است. ۴

ب . وصف وضع موجود

كلينى پى برده بود كه اهل روزگارش ، در راه عمارت شهر جاهليت و راه هاى آن مى كوشند ، و پيش بينىِ اين كه آنان همه علم و موادّ آن را در شهر جاهلىِ خود نابود سازند، پذيرفته بود . ۵ تا هنگام روزگار كلينى ، به موازات كوشش هاى اوصياى پيامبر صلى الله عليه و آله در راه تبيين مفاهيم آرمان شهر نبوى، جريان سياسىِ حاكم نيز با تابلوى آرمان هاى دينى ، از درون به تخريب بنيادهاى فكرىِ اين آرمان شهر مى پرداخت . از اين رو ، براى بعضى از باورمندان به ايده آرمان شهر دينى، اين توهّم ايجاد شده بود كه در درون شهر جاهلى اى كه ميان مردمش به ظاهر ، از آرمان هاى دينى سخن گفته مى شود ، نيز مى توان جاهلانه و به صرف پذيرش كلّىِ آرمان شهر دينى ، ره به سعادت برد و به تكيه بر استحسان و تقليد از پدران و گذشتگان و بزرگان ، بسنده كرد و تكليف شخصىِ «آگاهى جويى» را از گردن خود ساقط پنداشت . ۶

1.الكافى ، ج ۱ ، ص ۲ : «... المعبود لقدرته ، المطاع فى سلطانه» .

2.همان ، ص ۳ : «... وأشهد أنّ محمداً عبده انتجبه و رسول ابتعثه ...» .

3.همان ، ص ۴ : «... و مضى و خلّف فى أمّته كتاب اللّه ووصيّه أمير المؤمنين» .

4.همان جا : «... يستهلّ به نورهم البلاد» .

5.همان ، ص ۵ : «... فقد فهمت يا أخى! ما شكوت من اصطلاح أهل دهرنا على الجهالة و توازرهم و سعيهم فى عمارة طرقتها و مباينتهم العلم و أهله حتى كاد العلم معهم أن يأرز كلّه وينقطع موادّه لما قد رضوا أن يستندوا إلى الجهل» .

6.همان جا : «و سألتَ : هل يسع الناس المقام على الجهالة و التديّن بغير علم إذا كانوا داخلين فى الدين مقرّين بجميع أُموره على جهت الإستحسان و النشوء عليه و التقليد للآباء والأسلاف و الكبراء و الإتّكال على عقولهم فى دقيق الأشياء و جليلها» .

صفحه از 456