آرمان‏شهر شيعي از منظر كليني - صفحه 441

انسان در قرآن و آوردن او به زمين ، سازگارى نداشت.
كلينى در ادامه بحث خود در باره آرمان شهر دينى، راز بقاى گروه اوّل (شهروندان سالم و عاقل) را در امكان تحصيل و تعليم آنان مى داند . ۱ تاريخ علم بشرى و پيشرفت هاى جوامع انسانى بر اثر آموزش و تعليم نيز گواه صحّت مدّعاى كلينى است كه اين راز بقا را امرى «تكوينى» به شمار آورده است. وى سپس براى تقبيح بناى شهر جاهلى و كوشش براى آبادانى آن ، معارضه اين رفتارها با اصل تكوين آرمان شهر دينىِ مبتنى بر خرد و علم و مسئوليت را چنين نشان مى دهد كه: «اگر جهالت و نادانى ، براى شهروندان سالم و عاقل روا بود ، سزاوار بود كه اصل مسئوليت پذيرى ايشان نيز در عالم تكوين برداشته شود» . ۲
آن گاه ، به ديگر پيامدهاى نامعقول و تكوين ستيزانه اين باور پرداخته و از سه پيامد منفى ديگر نيز ياد مى كند : نخست بيهودگىِ فرستادن پيامبران و انزال كتاب هاى آسمانى ؛ ۳ چرا كه اگر تعلّم آن ها براى شهروندان سالم و عاقل ضرورى نباشد ، نمى توانند در مسير ساخت آرمان شهر دينى حركت كنند . پيامد دوم ، اختلال و فساد در نظام تدبير الهى ۴ كه انسان را آفريد و زمين را آزمايشگاه او قرار داد و او را به كمك خرد و وحى خويش ، به سوى ساخت جامعه آرمانىِ دينى سوق داد ؛ چيزى كه با بى مسئوليتى انسان ها ناسازگار است.
به گمان كلينى ، پس از اين پيامد دوم، پيامد سوم وحشتناكى ظهور مى كند كه همان سخن دهريان است كه هرگز مبدأ هوشمند و تدبيرگر جهان خلقت را باور نداشته اند و روزگار را عامل خلق و رخدادهاى زندگى بشرى ، به شمار مى آورند. ۵ كلينى ـ كه

1.همان جا : «و جعل بقاء أهل الصحّة و السلامة بالأدب و التعليم» .

2.همان جا : «فلو كانت الجهالة جائزة لأهل الصحّة و السلامة لجاز وضع التكليف عنهم» .

3.همان جا : «و فى جواز ذلك بطلان الكتب و الرسل و الآداب» .

4.همان جا : «و فى رفع الكتب و الرسل و الآداب فساد التدبير» .

5.همان ، ص ۶ : «و الرجوع إلى قول أهل الدّهر» .

صفحه از 456