ـ حاكم اين شهر ، فرستادگانى را براى ابلاغ قوانين آرمان شهر خود ، به سوى شهروندان نمى فرستاد. ۱
ـ شهروندان سالم و عاقل اين شهر ، مانند حيوانات مى شدند و به رغم برخوردارى از خرد و سلامت ، به گروه دوم (شهروندان عليل و بيمار) مى پيوستند و مسئوليت ، از ايشان نيز برداشته مى شد. ۲ حالْ آن كه اگر چنين مى شد ، اين شهروندان سالم و عاقل ، يك لحظه به حيات خود ادامه نمى دادند و نابود مى شدند. ۳
8. نتيجه دلايل پيشين، اين خواهد شد كه شهروندان سالم ، بدون علم و دانش ، بقا نخواهند يافت و از اين رو ، همه آنان بايد معلّم، راه نما، بشارت دهنده و ترساننده داشته باشند و اهل پرسشگرى و آموختن باشند. ۴
د . مسئوليت شهروندان آرمان شهر دينى
1 . آموختن علم دينى
كلينى پس از زمينه چينى هاى منطقى و استدلالىِ پيشين ، مهم ترين و فورى ترين مسئوليت شهروند سالم و عاقل آرمان شهر الهى را «آموختن علم دينى» دانسته است ؛ چرا كه تنها در پرتو اين آموزش ، مى تواند به مقام حاكم مطلق آرمان شهر پى ببرد و قوانين او را براى ايجاد نظم در روابط فردى و اجتماعىِ آرمان شهر ، بياموزد. ۵
چهار دليل كلينى براى اثبات اولويت اين موضوع (آموختن) براى شهروندان ، عبارت اند از :
1.همان جا : «لما أمرهم بالسؤال» .
2.همان جا : «و لم يكن يحتاج إلى بعثة الرسل بالكتب و الآداب».
3.همان جا : «و كادوا يكونون عند ذلك بمنزلة البهائم و منزلة أهل الضرر و الزمانة» .
4.همان جا : «و لو كانوا كذلك لما بقوا طرفة عين» .
5.همان جا : «فلمّا يجز بقاؤهم إلا بالأدب و التعليم وجب أنّه لا بدّ لكل صحيح الخلقة كامل الآلة من مؤدّب و دليل و مشير و آمرٍ وفاه و أدب و تعليم و سؤال مسألة» .