چشمه ها و باران و همچنين نماد بارورى، عشق و دوستى بوده است. اين اعتقاد ، از دوران پيش از زرتشت ، در ايران وجود داشته و در دوران هاى بعدى هم مورد توجّه قرار گرفته است. در تقويم ايرانى ، روز دهم ماه آبان باستانى ، برابر با چهارم آبان فعلى ، به عنوان جشن «آبانگان» مشخص شده است. آبانگان ، جشن آناهيتا (آناهيد)، الهه آب است. در اين جشن ، مردم، الهه آب را نيايش مى كردند.
در قطعه ژرف ، فصل ده ، آيه نود ، ريگ ودا به عنوان متن دينى كهن هندوان نيز ـ كه قربانى شدن پوروسا در آن ذكر مى شود ـ ، تصويرى از طبيعتْ به مثابه موجودى مرتبط با نفس، منشأ امور مقدس است:
هزار سر بود پوروسا، هزار چشم، هزار پا . او زمين را از هر سو در آغوش گرفت و بر روى ده انگشت ايستاد.
پوروسا همه اينها هست، آنچه بود و آنچه خواهد بود. او خداى بى مرگى است ؛ بى مرگى اى كه او آن را با غذا(ى قربانى) ، پرورش مى دهد.
چنين است بزرگىِ او، و با اين همه ، بزرگ تر از آن است پوروسا. يك چهارم او، همه موجودات است. سه چهارم او جاودان در آسمان است.
سه چهارم پوروسا در آسمان ، قد برافراشت. يك چهارم او دوباره در اين جا (زمين) برآمد. چنين شد كه در همه سو گسترد؛ به عنوان چيزى كه مى خورد و نمى خورَد.
از او ويراج زاده شد . از ويراج، پوروسا. او آن زمان كه زاده شد ، به فراتر از زمين رسيد؛ به پشت زمين و به پيش از آن.
هنگامى كه خدايان با نذر كردن پوروسا ، قربانى را گستردند، بهار : روغن قربانى بود، تابستان : هيزم، پاييز : نذر.
همچون قربانى افتاده بر علف پوشيده، آنان پوروسا را ـ كه در آغاز زاده شده ـ ، افشاندند. با او خدايان قربانى كردند و قدّيسان و فرزانگان. از آن قربانى كه به تمامى، تقديم شد، روغن افشانده ، گرد آمد. او آن را جانورانِ هوا ساخت ؛ جانوران جنگل و جانوران روستا.