نگاهي به طبيعت در احاديث "الكافي" - صفحه 413

در عالم معنى است، و خداوند ، هيچ چيزى در عالم معنا و ملكوت نيافريد، جز آن كه براى آن ، صورتى در اين جهان و حقيقتى در عالم حق ـ كه غيب الغيوب است ـ مى باشد ؛ چون عوالم ، مطابق هم اند، يعنى زيرين ، مثال برين راست، و عالى روح و حقيقتى زيرين راست، و همين گونه هست تا مى رسد به حقيقت حقايق . پس آنچه كه در جهان دنياست ، مثال ها و مراتبش مَثَل و اشباح حقايق عقلى و صورت هاى مفارق است و آنها، مظاهر اسماى الهى اند . ۱
بنا بر اين ، زيبايى هاى اين عالم، سايه هايى است از زيبايىِ عالم معنا كه مى توانند چشمان بيننده را به روى حقايق عالم ديگر باز كند. حكيم ملّا صدرا خود مى گويد :
هرچه كه در معلومات ـ از ذات و صفت ـ يافت مى شود، ناگزير بايد در علّت هاى فعالش ـ آنچه كه در برابر آن است ـ موجود باشد ؛ ولى آن جا به گونه اى است كه شايسته و در خور آن (علّت ها) است ؛ چون نسبت مجعول به جاعل، نسبت سايه است به صاحب سايه . ۲
تماشاى طبيعت سرسبز و اصولاً شگفتى هاى زيباى جهان هستى ، مى تواند انسان را به نظاره زيبايى هاى نامحسوس رهنمون كند؛ به گونه اى كه به طور مستقيم يا غيرمستقيم، حقايقى براى انسان روشن خواهد گشت كه حتّى در احساس عظمت ملكوت درونى و ملكوت بيرونى ، ظاهر خواهد گشت.

ج . تأثير طبيعت بر زندگى انسان

پست و پليد شمردن ماده در طول تاريخ، از سوى مقدّسان ، از عوامل اساسى بيگانگى توده هاى مسلمان از طبيعت بوده است و اين ، در حالى صورت پذيرفته است كه اسلام ، تمام پديده هاى طبيعت را آيه خدا دانسته است و به همين دليل ، پيشينيان ما با اعجاب به طبيعت مى نگريسته اند و از مواد اوّليه و بى واسطه طبيعتْ به گونه اى بهره

1.شرح اُصول الكافى، ملّا صدرا ، ج۳، ص ۵۵۸.

2.همان، ص ۵۴۵.

صفحه از 434