نگاهي به طبيعت در احاديث "الكافي" - صفحه 429

اوج شكوفايى علمى او دچار بحران شده ، بايد چاره و راه حل رهايى از اين بحران را در بنيان هاى معرفتى انسان جستجو كرد.
در تحليل نهايى، بايد گفت كه اين انديشه و معرفت انسان است كه اهميت دارد . ساختار وجودى انسان ، به گونه اى است كه رهيافتى جز معرفت ندارد و اگر جز اين باشد، نام او را نمى توان انسان گذاشت .
اگر علم ـ آن گونه كه در دنياى مدرن امروز به آن بها داده مى شود ـ به تنهايى مى توانست سعادت آدمى را فراهم كند، چرا پس از گسترش اين علوم در دنياى امروز، هنوز مشكل زيست محيطى وجود دارد؟ پس نتيجه مى گيريم كه مشكل ، در جاى ديگرى است ؛ مشكل او را بايد در بنيان هاى معرفتى اش جستجو كرد .
به نظر مى رسد كه اصلى ترين علّتى كه مسبّب تمام مشكلات و بحران هاى ايجاد شده در طبيعت است، جدا شدن انسان از مبدأ الهى اش (يعنى خداوند) است و همين علّت ، موجب تغيير نگاه او به نظام هستى شده است.

2 . مصرف گرايى

انسان اگر فراموش كند كه جانشين خدا بر جهان طبيعت است و يا از اين سِمَت خود ، سوء استفاده كند، بر كسب سود بيشتر و رسيدن به منافع بيشتر، اصرار مى ورزد و بر اساس انديشه اومانيسم و سكولاريسم ، نه تنها در انديشه آبادانى طبيعت برنمى آيد ، بلكه بر تخريب طبيعت نيز پافشارى مى كند. انسان دوران جديد ، با توجّه به ساختار سكولار و اومانيست علم جديد، از تمركز بر محور «توحيد» بريده است و اين بريدگى ، علاوه بر اين كه بين انسان و هر عنصر متعالى ، فاصله انداخته است ، برداشت هاى معنوى از عالم را نيز براى انسان ، مسدود كرده و تجلّى آن در تمدن جديد، عدم درك معنادارى طبيعت و در نتيجه ، تخريب محيط زيست است .

راه كار

انسان براى خروج از اين بحران هاى زيست محيطى، نيازمند به دست آوردن انديشه

صفحه از 434