به هنجاري و نابه‏هنجاري رفتار در روان‏شناسي معاصر و مقايسه آن... - صفحه 383

و معيار نكوهش برخى ديگر را دارد و اشاعره ، بر اين باورند كه عقل ، توانايىِ چنين كارى را ندارد. ۱

2 . ديدگاه فيلسوفان

عده اى از فلاسفه ، كوشيده اند معيار درستى و نادرستى در اخلاق (يعنى افعال اختيارى انسان) را تبيين كنند. در اين جا با بهره گيرى از جلد دوم كتاب آشنايى با علوم اسلامى (حكمت عملى) ، آراى چند نفر از نامداران فلسفه را بيان مى كنيم.
يك . راسل: بايدها و نبايدها و قهراً خوبى ها و بدى ها ، كاملاً امور نسبى و ذهنى هستند. معانىِ اخلاقى ، يك سلسله امور عينى نيستند كه قابل تجربه و اثبات منطقى باشند . ۲ راسل در كتاب فلسفه غرب ، درماندگى خود را براى تعيين دقيق بدى و خوبى افعال ، اين گونه اعلام مى كند:
اين ، مسئله دشوارى است . من ادّعاىِ حلّ آن را ندارم . اين ، يكى از آن مباحث فلسفى است كه تا كنون ، حكم قطعى درباره آن صادر نشده است .
دو . افلاطون: افلاطون معتقد است كه فقط سه چيز ارزش دارد: عدالت، زيبايى و حقيقت. او مرجع اين ارزش ها را يك چيز مى داند و آن «خِير» است. از نظر افلاطون، خير (حتّى خير اخلاقى) ، حقيقتى است عينى و مستقل از ذهن ما. يعنى مانند واقعيت هاى رياضى و طبيعى كه قطع نظر از ذهن ما وجود دارند، خير اخلاقى نيز وجود دارد. خير براى همه يكى است. پس اخلاق براى همه ، يكى است و يك فرمول دارد. ۳
سه . ارسطو: از نظر ارسطو، خوبى ، همان سعادت است. او اخلاق ، و در حقيقت ، راه وصول به سعادت را رعايت اعتدال و حدّ وسط مى داند . وى معتقد است كه

1.ر . ك : نقد و بررسى مكاتب اخلاقى ، ص ۹۰ ـ ۹۳ .

2.آشنايى با علوم اسلامى (حكمت عملى) ، ص ۱۹۳ .

3.همان ، ص ۱۹۹ .

صفحه از 404