به هنجاري و نابه‏هنجاري رفتار در روان‏شناسي معاصر و مقايسه آن... - صفحه 389

گروه دوم

غزالى و پويندگان راه او مانند : فيض كاشانى، العيناثى (زنده در قرن يازدهم ، نويسنده كتاب آداب النفس)، شُبّر (م 1242 ق) و ... با طرح كلّى سه نيروى شهوت، غضب و عقل براى انسان، بدون وارد شدن به جزئيات، صفات و رفتارهاى نابه هنجار را با عنوان «مهلكات» و رفتارها و خوى هاى پسنديده را با عنوان «منجيات» مشخّص كرده اند . منابع اصلى طبقه بندى آنها ، قرآن، سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله ، امامان شيعه، آرا و روش صوفيان (بويژه براى غزالى) بوده است.
بر اين دو رويكرد ، انتقادهاى زيادى وارد شده است كه به اختصار ، به مهم ترين آنها اشاره مى كنيم:
شك نيست كه نظريه ارسطو ، جزئى از حقيقت را داراست ؛ ولى شايد ايراد عمده اى كه مى توان بر نظريه اخلاقى ارسطو گرفت ، اين است كه ارسطو ، كار علم اخلاق را تنها تعيين بهترين راه ها (يعنى راه وسط) براى وصول به مقصد ـ كه سعادت است ـ دانسته است. به بيان ديگر ، ارسطو مقصد را تعيين شده مى داند. اخلاق ارسطويى ، به انسان هدف نمى دهد ؛ راه رسيدن به هدف را مى نماياند، و حال آن كه ممكن است گفته شود كه يك مكتب اخلاقى ، وظيفه دارد كه هدف انسان را هم مشخّص كند ؛ يعنى چنين نيست كه انسان از نظر هدف ، نيازى به راهنمايى نداشته باشد.
به علاوه، در اخلاق ارسطويى، از آن نظر كه هدف را سعادتْ تعيين كرده است و فرض را بر اين دانسته كه انسان ، دائماً در پى خوش بختى خويش است، بايد بهترين راه رسيدن به خوش بختى را به او نشان داد. در حقيقت ، ارسطو ، اساسى ترين عنصر اخلاق (يعنى قداست) را از اخلاق گرفته است. اخلاق ، قداست خود را از راه نفىِ «خودى» و «خودخواهى» و به عبارت ديگر ، از راه بيرون آمدن از «خودمحورى» دارد ؛ حال آن كه در اخلاق ارسطويى، نظريه اين كه تنها هدف را سعادتْ شناخته

صفحه از 404