شرط ضمير به كارى. هر كارى كه به خاطر احساس اين تكليف انجام گيرد، آن كار اخلاقى است. فرمان هاى مشروط ، همان هاست كه انسان را به تلاش معاش وا مى دارد. فرمان هاى مطلق، فرمان هايى است كه دستورهاى اخلاقى صادر مى كنند. ضمير انسان در آن قسمت كه چنين فرمان هايى صادر مى كند ، «وجدان اخلاقى» ناميده مى شود.
انسان ، هم مى تواند از فرمان هاى مشروط ضميرش اطاعت كند و در حقيقت ، از تمايلات و غريزه هاى خود پيروى نمايد و هم مى تواند از ضمير اخلاقى خود كه ماوراى ميل هاست ، اطاعت نمايد كه در اين صورت، رفتارش اخلاقى خواهد بود.
ـ معيار اين كه رفتارها الهام گرفته از وجدان اخلاقى اند يا تمايلات و غرايز ، چيست؟ كانت ، معيارهايى را بيان مى كند: يكى اين كه : «بنابر قاعده اى رفتار كن كه به موجب آن ، در همان حال بتوانى بخواهى كه آن قاعده ، يك قانون كلّى باشد» ؛ معيار ديگر اين كه : «چنان رفتار كن كه گويى انسانيت (نوع انسان) را خواه در شخص خودت، خواه در ديگرى، در هر مورد همچون غايت مى انگارى و نه وسيله» . ۱
3 . عالمان اخلاق اسلامى و آثار آنها
در فرهنگ عالم اسلام، هم زمان با نهضت ترجمه كتب فلسفى از زبان يونانى، متون اخلاقى (بخصوص آثار افلاطون و ارسطو) ، مورد توجّه قرار گرفت. در همين زمان ، متكلّمان عقل گرا، عرفا و متصوّفه ، به سلوك عملى و رياضت نفس ، توجّه داشتند و با اين شيوه ، به شناخت مهلكات و منجيات اخلاقى ، راه يافتند .
در قرن چهارم هجرى ، گروه «اخوان الصفا» در كنار تفكّر عقلى و فلسفى ، به حيات اخلاقى عنايت كردند و نظر عقلى را با ذوق عرفانى در هم آميختند. ۲ از
1.ر . ك : همان ، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۷ .
2.علم اخلاق اسلامى ، نراقى ، ص ۱۸ .