است، برگرد «خودمحورى» دور مى زند. برخى مانند راسل (در كتاب تاريخ فلسفه غرب) مدّعى شده اند كه همه اخلاق فاضله را نمى توان با معيار «حدّ وسط» توجيه كرد. مثلاً راستگويى ، حدّ وسط ميان كدام افراط و تفريط است؟ راستگويى ، خوب است و دروغگويى كه نقطه مقابل آن است (نه طرف افراط يا تفريط آن) بد است . ۱
پرداختن به امور ذهنى ، مانند حدّ وسط حقيقى و نسبى ـ كه مورد اختلاف خواجه نصير و نراقى است ـ ، مشخّص كردن تنها چهار فضيلت دست نايافتنى به عنوان صفات و رفتارهاى به هنجار و در مقابل ، بى نهايت ويژگىِ نابه هنجار، ايستا بودن ويژگى هاى اخلاقى و ... از ديگر ضعف هاى اين نظريه است .
در رويكرد دوم، احياء العلوم غزالى ـ كه از زمان تأليف ، منبع و آبشخور علمى صدها اثر اخلاق بوده است ـ ، مورد نقد پژوهشگران زيادى قرار گرفته است. حافظ ابن جوزى، دانشمند بزرگ اهل سنّت ، در كتاب هاى خود: اعلام الاحياء باغلاط الاحياء ، المنتظم و تلبيس ابليس ، بخشى از خرافه پردازى ها، اظهارات ضدّ عقل و سخنان غير علمى غزالى را بيان كرده كه گزيده اى از آنها را در جلد يازدهم الغدير علّامه امينى مى بينيم. براى نمونه : غزالى در كتاب رياضة النفس مى نويسد: «يكى از بزرگان در آغاز برنامه خودسازى ، چون ديد براى شب زنده دارى و بر پا ايستادن جهت عبادت ، سستى مى كند، خود را وادار كرد كه در تمام طول شب ، بر سر بايستد» . يعنى سر خود را پايين بگذارد و پاهايش را بالا نگه دارد! حال ، اين دستور اخلاقى را مقايسه كنيد با خطاب خداوند به پيامبر عزيزش « طـه * مَآ أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَى »۲ . ۳
امام خمينى ، فقيه، عارف و فيلسوف الهى ـ كه جايگاه رفيعى در علم و عمل به اخلاق اسلامى دارد ـ در مقدّمه كتاب شرح حديث جنود عقل و جهل مى نويسد:
1.ر . ك : آشنايى با علوم اسلامى .
2.سوره طه ، آيه ۱ ـ ۲ .
3.ر . ك : المحجة البيضاء فى احياء الاحياء ، غفارى .