اين مطلب ، اشاره است به آيه 24 از سوره نساء كه در تفسير خسروى در اين باره آمده :
پس به اذن و اجازه اهل آنها (موالى و مالكان يا كسى كه ولايتى بر آنها دارد ، مانند پدر يا جدّ يا قاضى و وصى) آنها را به نكاح خود در آوريد و مزد (يعنى مهر) آنها را به طور معروف (يعنى آن گونه كه در عرفْ معمول است و مطابق با شرع باشد) به مالك و صاحب آنها بپردازيد . ۱
همچنين گفته شده :
بايد بدانيم كه قصد صحيح شرعى از زناشويى ، همانا اعفاف (يعنى حفظ عصمت و حفظ آبرو و نسل پاك) است كه هر مردى به زنى و زنى به مردى ، مختص باشد . ۲
در كتاب اللمعة نيز در باب ازدواج با كنيزان آمده است :
كنيز ، به واسطه تحليل (براى غير مالك) حلال مى شود ، مانند آن كه مولا بگويد: «نزديكى با او را بر تو حلال كردم» يا «تو را نسبت به نزديكى با او ، در حلّيت قرار دادم» و در اين كه بتوان با لفظ اباحه ، كنيز را براى ديگرى ، حلال كرد ، دو قول وجود دارد . به نظر مى رسد كه اين نوع حلال كردن ، ملك يمين است ، نه عقد نكاح . در تحليل آن نيز بايد به همان مقدارى كه لفظ شامل مى شود و قراين حاليه ، بر داخل بودن آن در لفظ گواهى مى دهد ، اكتفا شود . ۳
با توجّه به اين نكات، به نظر مى آيد كه منظور آيه قرآن و اين حديث ، ازدواج منقطع يا دائم ، با همان نكات شرعى معمول است ، نه آنچه از آن تصوّر مى شود .
4. دورى جستن از زنان
زهرى بن محمّد بن مسلم بن شهاب مى گويد: از على بن حسين عليهماالسلام ، درباره بهترين عمل ، پرسش شد و ايشان ، «بغض دنيا» را بهترين كار دانست و در ادامه
1.تفسير خسروى ، ج ۲ ، ص ۱۸۰ .
2.همان ، ص ۱۷۹ .
3.اللّمعة الدمشقيّة ، ج ۲ ، ص ۷۴ .