جلوه مسائل زنان، در « الكافي » - صفحه 359

خوش گذرانى است و اين جنبه از وجود زن ، بيشتر نمود دارد ؛ به همين دليل ، مردان پاك را از آميختن با زنان ، منع كرده اند . اين ممنوعيت ، از جهت قبح شى ءانگارى زن است ، همچنان كه اگر زنان نيز به مردان ، نظرى شهوانى داشته باشند ، از اين كار ، منع مى شوند . بسته به نوع نگاه است كه زن يا مرد ، عامل فساد يا سعادت است .
همچنين از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه :
سه كس اند كه همنشينى آنها ، دل را مى ميراند : نشستن با اوباش ، گفت و شنود با زن ها و همدمى با توانگران .۱
در اين جا نيز اگر با ديدى خوشبينانه بنگريم ، مقصود اصلى ، نهى از ارتباط با زن ها نيست . زن در جامعه آن روزگار ، عبارت بود از موجودى منزوى كه كمتر به دنبال كسب علم و معرفت بود . از اخبار جامعه ، بى خبر بود و جز زنان انگشت شمارى ، اهل همراهى مردان و حضور مفيد در جامعه نبودند . از اين رهگذر ،مى توان گفت كه سخن پيامبر ، باز مى گردد به همنشينى با كسانى كه در ارتباط با آنان ، نفعى متصوّر نيست و البته در ميان مردان نيز كم نيستند كسانى كه داراى چنين ويژگى هايى هستند ، همچون اوباش و توانگران كه همنشينى با آنان ، نهى شده است .

ج. عملكرد زنان

1. پيشگامى زنان

زنان و مردان ، هر دو ، به خدمت پيشوايان دين مى رسيدند و سؤالات خود را مطرح مى كردند و از اين نظر ، برترى ، با هيچ يك نبوده است . چنان كه در حكايتى كه مى آيد ، ابتدا زن راهبه ، سخن را آغاز مى كند و پس از اتمام سؤالاتش ، راهب ، سؤالات خود را مطرح مى كند . يعقوب بن جعفر مى گويد : نزد امام كاظم عليه السلام بودم كه مردى از اهل نجران يمن ، خدمت آن حضرت آمد . اين مرد ، راهب بود و يك زن

1.همان ، ج ۶ ، ص ۵۰۱ .

صفحه از 366