حقيقت ايمان و كفر در« شرح اُصول الكافي » ازمنظر ملّا صالح مازندراني - صفحه 303

عبارت اند از :

1. خوارج

در كتب فِرَق، «خارجى» بر كسى اطلاق مى شود كه بر امامِ به حق ـ كه همگان بر امامت وى اتفاق دارند ـ ، خروج كند. نخستين گروه از اين فرقه، دسته اى بودند كه در جنگ صفّين ، بر امير مؤمنان عليه السلام خروج كردند. آنان پس از آن كه پذيرش پيمان حكميت را بر امامِ خود تحميل كردند ، از كار خود پشيمان شده ، آن را گناه بزرگى پنداشتند كه باعث كفر گرديده بود . از اين رو ، خود ، توبه كردند و امير مؤمنان را نيز دعوت به توبه كردند و مدّعى شدند كه امام على عليه السلام نيز به سبب پذيرش حكميت در دين خدا ، كافر گشته است. ۱
اين تفكّر در آغاز ، بسيط بود ؛ امّا به تدريج ، گروه هاى ديگرى نيز در ميان خوارج پديد آمدند و در موضع گيرى هاى سياسى شان ، مبانى فكرىِ ويژه اى را براى خود طرح ريزى كردند و مدّعى شدند كه «هر گناه كبيره اى ، موجب كفر است» . به گمان آنها، گناه ، انسان را از محدوده اسلام خارج مى كند ؛ از اين رو ، كسى كه مرتكب كبيره شده ، اگر توبه ناكرده بميرد، كافر مرده و مخلّد در آتش خواهد بود. ۲

2 . مرجئه

چنان كه مى دانيم ، گفتگو بر سر اين كه «آيا در جريان قتل عثمان و ماجراهاى پس

1.الملل و النحل، ج۱، ص۸۴؛ الفرق بين الفرق، ص ۷۳ و ۸۱ و ۱۱۹، مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلّين، ج۱، ص ۱۶۷.

2.الملل والنحل، ج۱، ص۸۵، مقالات الإسلاميين واختلاف المصلّين، ج۱، ص ۱۶۸. گفتنى است كه بر اساس ديدگاه خوارج، ايمان و اسلام، دو مفهوم مساوى هستند؛ چه آنان مرتكب كبيره را كافر مى دانستند. خوارج براى اثبات ادّعاى خود به آياتى چند استدلال كرده و آنها را مستند رأى خود بر مى شمردند. براى آگاهى از استدلال خوارج، ر. ك: شرح اُصول الخمسة، ص ۴۸۷؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد، ج۸، ص۱۱۴.

صفحه از 344