ديدگاه شيخ مفيد در باره ايمان ، از عقيده وى در باره مرتكب كبيره ، روشن مى شود. وى مى گويد:
من معتقدم كه مرتكب كبيره ، در صورتى كه اهل معرفت و اقرار باشد ، به دليل ايمانش به خدا و رسول و آنچه از سوى خدا آمده است، «مؤمن» شمرده مى شود ؛ ولى به جهت اين كه گناه كبيره انجام مى دهد ، فاسق است . من نه به صورت مطلق ، وى را فاسق مى نامم و نه اسم ايمان را به صورت مطلق ، در باره وى به كار مى برم ؛ بلكه اين دو اسم را به صورت مقيّد ، در نام گذارى مرتكب كبيره استفاده مى كنم. البته من وى را به صورت مطلق [و بدون قيد فسق] ، «مسلمان» مى نامم. اين ، ديدگاه و مذهب اماميه است ؛ بجز نوبختيان كه در اين باره ، با ما موافق نيستند و براى فاسق نيز عنوان مؤمن را مى پذيرند . ۱
از عبارات آغازين شيخ مفيد ، چنين بر مى آيد كه وى ايمان را عبارت از اقرار زبانى و تصديق قلبى مى دانسته است ؛ چنان كه اين ديدگاه را به اكثر علماى اماميه نيز نسبت مى دهد.
سيّد مرتضى و نيز شيخ طوسى، ايمان را صرف تصديق قلبى مى دانند و اقرار زبانى را در تحقيق ايمان، معتبر نمى شمارند . ۲ پس از اين دو انديشمند فرزانه، خواجه نصير الدين طوسى ، از متكلّمان قرن هفتم هجرى، معتقد است كه ايمان ، دو ركن اساسى دارد : تصديق قلبى و اقرار زبانى . وى اين دو را در كنار يكديگر ، سبب تحقّق ايمان دانسته و تصديق قلبى را بدون اقرار زبانى ، كافى نمى داند. ۳
علامه حلّى نيز در شرحى كه بر تجريد الاعتقاد خواجه نوشته ، پس از ياد كرد اقوال
1.أوائل المقالات فى المذاهب و المختارات، ص ۱۵.
2.الذخيرة فى علم الكلام، ص ۵۳۶؛ الإقتصاد الهادى إلى طريق الرشاد، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۳؛ تمهيد الاُصول، ص ۶۴۱ ـ ۶۴۶.
3.كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد، ص ۵۷۷. ديدگاه علّامه درباره مفهوم ايمان را مى توان در شرح وى بر الياقوت ابواسحاق نيز جُست. ر. ك: أنوار الملكوت فى شرح الياقوت، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۰.