حقيقت ايمان و كفر در« شرح اُصول الكافي » ازمنظر ملّا صالح مازندراني - صفحه 324

آن گاه ، در جمع ميان اين دو دسته روايت ، چنين مى گويد:
مراد از ايمان در روايت نخستين ـ كه زناكار را در حين گناه و دزد را در حين دزدى، مؤمن نمى داند ـ ، ايمان كامل است.۱

1 . ديدگاه ملا صالح

در توضيح اين سخن شارح ، بايد گفت كه بر اساس ديدگاه وى ، مؤمنى كه مرتكب گناه مى شود، به جهت ارتكاب گناه ، از مراتب بالاى ايمان سقوط مى كند ، ايمان وى دچار نقصان مى شود ، و نورانيت و صفاى قلبى كه به واسطه آراستگى به فضايل ، در جان و قلب وى پديدار گشته بود، از بين مى رود. اما وى همچنان ، مؤمن خوانده مى شود ؛ زيرا اصل و حقيقت ايمان ؛ يعنى تصديق و باور قلبى ، در قلب وى باقى مانده است و وى در ظاهر نيز بر اين اعتقاد خود ، پا بر جاست و بدان اقرار مى كند.
شارح در شرح روايتى ديگر، باز بر اين نكته پاى مى فشارد. در اين روايت ، شخصى از امام صادق عليه السلام در باره مرتكب كبيره و حال او پس از مرگ ، مى پرسد و حضرت در پاسخ مى فرمايد :
مرتكب كبيره اگر آن گناه را حلال بشمارد ، از اسلام خارج است و از اين رو ، [پس از مرگ ]به عذابى سخت گرفتار مى شود . ولى اگر به كبيره بودن گناه اقرار كند و آن را حرام بشمارد و بداند كه به جهت ارتكاب گناه ، عذاب مى شود ... در اين صورت ، وى عذاب خواهد شد ؛ اما عذاب وى كمتر و سهل تر از فرد نخست است و اين كار [يعنى انجام دادن گناه] ، گرچه وى را از محدوده ايمان خارج مى كند، ولى از اسلام خارج نمى كند .
شارح در شرح فقره پايانى اين روايت ـ كه مرتكب كبيره را به جهت انجام دادن گناه ، از محدوده ايمان خارج مى داند ـ ، توضيح مى دهد كه در روايات و لسان اهل بيت عليهم السلام ، اطلاق عنوان «ايمان» ، بر ايمان كامل، متداول و مرسوم است . وى بر

1.همان، ص۹۷.

صفحه از 344