حقيقت ايمان و كفر در« شرح اُصول الكافي » ازمنظر ملّا صالح مازندراني - صفحه 325

اساس اين برداشت ، مراد از «خروج گناهكار از محدوده ايمان» را خروج از «ايمان كامل» مى داند و مى نويسد:
از اين رو ، شخص گناهكار از محدوده كمال ايمان خارج مى شود ؛ ولى از اصل ايمان خارج نمى شود و اميد است كه به خواست و اراده الهى، رحمت و شفاعت شامل حال چنين شخصى گردد .۱
اگر با كمى دقّت به ديدگاه شارح نگريسته شود، روشن مى شود كه ريشه اين ديدگاه را بايد در باور وى در باره ارتباط عمل و ايمان جُست ؛ زيرا همان گونه كه پيش تر گفتيم، وى انجام دادن تكاليف و آراستگى به صفات پسنديده و ترك گناه و پيراستگى از صفات نكوهيده را، در رشد و شكوفايىِ ايمان و نورانيت قلب مؤمن بر اثر كمال ايمان وى، مؤثّر مى داند ؛ ولى اصل شكل گيرى ايمان را وابسته به عمل نمى داند. از اين رو ، در شرح رواياتى كه به گونه اى ، گناه را سبب از بين رفتن ايمان مى شمارند ، بر اين نكته پاى مى فشارد كه : گناه ، سبب از بين رفتن نورانيت قلب و نقصان ايمان و سقوط مؤمن به درجات و مراتب پايين ايمان است [نه اين كه كاملاً ايمان را نابود كند] . ۲

2 . دسته بندى روايات

در يك نگاه كلّى، رواياتى را كه به تبيين ارتباط ايمان و گناه پرداخته اند، مى توان به چهار دسته تقسيم كرد : ۳
دسته نخست : اين دسته ، شامل دو روايت است كه بر اساس آنها ، گناه سبب از بين

1.همان، ج ۹، ص۲۶۶.

2.ايشان در شرح رواياتى چند، به اين نكته اشاره مى كند. براى نمونه، ر. ك: همان، ج ۹، ص ۴۱ و ص ۲۸۵ و ج۱۰، ص ۱۱۶ و... .

3.لازم به يادآورى است كه اين بررسى، در محدوده روايات كتاب الايمان و الكفر الكافى، انجام گرفته است.

صفحه از 344