تأمّلي در احاديث تحريف‏ نماي « الكافي » - صفحه 163

مسئله تحريف به معناى مورد نزاع ندارد . شاهد آن هم شش حديثى است كه در ذيل اين باب آمده است : حديث يك و دو به صورت مجمل و چهار حديث بعدى در حكم شرح و تفصيل آن دو روايت اند ؛ عنوان باب نيز از اين اجمال و تفصيل خبر مى دهد .
مجموعِ احاديث اين باب ، در صدد بيان اين نكته اند كه تنزيل و تأويل، علوم ظاهرى و باطنى و تمام دانش هاى قرآن ، نزد ائمّه اطهار است و كسى همانند آنان نيست . ۱ شاهد آن هم اين است كه در اين عنوان ، جمعِ قرآن را به تمام ائمه عليهم السلام نسبت داده است و تمامِ ائمه در عصر نزول قرآن نبودند تا الفاظ و تعابير قرآن را گرد آورند. شايد از همين روست كه استوانه هاى شيعه ، همچون: شيخ صدوق، علم الهدى سيد مرتضى و شيخ الطائفه ابو جعفر طوسى رحمه الله با آن كه كتاب الكافى نزد آنان بوده است ، ۲ از روايات و نيز عناوين ابواب آن، تحريف قرآن را استنتاج نكرده اند .
احاديثى كه در كتاب شريف الكافى در ظاهر بر تحريف قرآن دلالت دارند ، به دو دسته كلى تقسيم مى شود : دسته اى كه همراه با مصاديق در اين زمينه نقل شده و مرحوم كلينى عمده آنها را در باب «فيه نكت ونتف من التنزيل فى الولاية» آورده است و دسته دوم كه به طور كلى و سربسته (بدون ذكر مصداق) ، حكايت از تحريف قرآن دارد.

بررسى دسته اوّل روايات

اين دسته از روايات ، با آن كه مورد استناد محدّث نورى و برخى از سلفيان (براى تحريف قرآن) است ، ۳ ليكن با ضعف سند و عدم تماميتِ دلالت مواجه است . علّامه

1.براى توضيح بيشتر، ر . ك : حاشيه علّامه محمّدحسين طباطبايى بر الكافى ، ج ۱، ص ۲۲۸ .

2.كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۴، ص ۵۱ و۱۶۵ باب ۱۱۵؛ رسائل الشريف المرتضى ، ج ۱، ص ۴۰۹؛ الفهرست ، ص ۱۶۱ .

3.فصل الخطاب ، ص ۲۹؛ اُصول مذهب الشيعة ، ج ۱، ص ۲۲۸ و ۳۵۳؛ الشيعة وتحريف القرآن ، ص ۶۲ ـ ۶۳ .

صفحه از 192