صيانت قرآن از تحريف در احاديث « الكافي » - صفحه 138

كريم، جهت بررسى صحّت و سقم آنها. همان طور كه پيش از اين نيز گفته شد، اين احاديث، تواتر معنوى دارند؛ يعنى مضمون آنها قطعا از پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السلام صادر شده است . معلوم است كه آنچه بخواهد معيار نقد احاديث قرار گيرد، خود، بايد كامل بوده، دچار تحريف نشده باشد .
چهار . فصاحت و بلاغت اعلاى قرآن كه باعث معجزه هميشگى و زنده بودن آن شده است و از امور مسلّم و قطعى، نزد تمام فرقه هاى اسلامى به شمار رفته و خود قرآن نيز در اين زمينه، تحدّى نموده است . حال اگر بپذيريم كه آيات آن، گرفتار تحريف به نقصان شده و مطالبى را كه در اين سيزده حديث آمده، جزء از دست رفته اين آيات تلقّى كنيم ، با ضميمه كردن اين مطالب به آيات، مشاهده مى شود كه ديگر فصاحت و بلاغت آنها از دست مى رود .
با توجّه به تعارضِ احتمالِ دوم در معناى احاديث مورد بحث، يعنى تحريف به نقصان با اين چهار امر مسلّم در حوزه معارف دين ، اين احتمال، در معناى اين احاديث باطل مى شود و فقط احتمال اوّل باقى مى مانَد و احاديث، حمل بر آن معنا مى شود . با تفسيرى دانستن مطالبى كه در اين احاديث آمده، هم اين امور مسلّم، در جاى خود، بلا معارض باقى مى مانند و هم اين احاديث، سالم مانده، گرفتار يك معناى باطل و مردود ـ كه همان تحريف قرآن است ـ نمى شوند؛ بلكه در صدد ارائه تفسيرى از آيات هستند، البته تفسيرى كه از طرف بارى تعالى نازل شده است .

سه . فهم مؤلّف كتاب «الكافى» از اين احاديث

قرينه ديگر در اطمينان به تفسيرى بودن اين احاديث، فهم مرحوم كلينى از اين احاديث است. اگر ايشان از اين احاديث، تحريف را فهميده بود، اوّلاً اين احاديث را در بخش «كتاب القرآن» ـ كه در چاپ كنونى، در جلد دوم اين كتاب به چاپ مى رسد ـ مى آورْد؛ چون بحثى است درباره قرآن، نه حجّت و امام و ولايت، تا آن را در «كتاب

صفحه از 156