صيانت قرآن از تحريف در احاديث « الكافي » - صفحه 139

الحجّة» بياورد . از امتيازات بسيار خوب الكافى، عنوان بندى هاى آن و تناسب رواياتْ با عناوين است و همين تنظيم دقيق است كه نشان از فهم دقيق مؤلّف آن دارد و گرنه، از ايشان كتاب ديگرى به دست ما نرسيده تا حاكى از آن باشد.
حال كه ايشان در كتاب القرآن، بابى را تحت عنوان تحريف قرآن نياورده و يا حديثى را كه تصريح در اين معنا داشته باشد، نياورده است، ۱ پيداست كه اعتقادى به تحريف قرآن نداشته و نظرش اين نبوده است و نسبت دادن اين نظر به وى، صحيح نيست. از آن جا هم كه احاديث مورد بحث را در مباحث درباره قرآن نياورده، بلكه در مباحث درباره حجّت، آن هم در لابه لاى 79 حديث ديگر ـ كه همگى تفسيرى محسوب مى شوند ـ آورده است، معلوم مى شود كه در نظر ايشان نيز اين احاديث، مربوط به تحريف قرآن نبوده اند؛ بلكه آياتى از قرآن را كه در مورد ولايت اهل بيت عليهم السلام نازل شده، تفسيرى الهى مى كند .
ثانيا اگر تلقّى مؤلّف از اين احاديث، تحريف قرآن بود، بايد عنوانى براى باب بر مى گزيد كه گوياى اين معنا باشد، در حالى كه عنوان باب چنين است: «باب فيه نكت ونتف من التنزيل فى الولاية». مشخّص است كه اين عنوان، هيچ گونه اشاره اى به تحريف قرآن ندارد و فقط مى خواهد نكته هاى ويژه و گلچين هايى از آيات قرآن و يا تفسير آنها را ـ كه درباره ولايت اند ـ بيان نمايد. به قول شارح گران قدر كتاب الكافى، مرحوم مولا محمّد صالح مازندرانى، در شرح عنوان باب:
النكت جمع النكتة والمراد بها هنا الوجوه الخفيّة المستنبطة من القرآن الدالّة على الولاية والنُتَف كصُرَد جمع النتفة بالضم والسكون وهى هنا عبارة عن وجوه منتزعة من التنزيل دالّة على الولاية. ۲

1.البته در مورد تعداد بسيار اندك و انگشت شمارى از احاديث، احتمال داده شده كه دلالت بر تحريف داشته باشند؛ امّا همه آنها با توجّه به همين معناى طرح شده در اين مقاله و يا مطالب ديگرى كه درباره آن احاديث گفته شده، قابل توجيه اند و هيچ يك از آنها صريح در اين معنا نيستند .

2.شرح اُصول الكافى ، ج ۷ ، ص ۵۱ .

صفحه از 156