آفاق علم امام در « الكافي » - صفحه 505

در هر زمان به امام همان عصر مى رسد . اما اين امور ، قبل از اين كه به امام هر عصر برسد ابتدا به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عرضه شده و سپس از طريق امامان پيشين به امام هر عصر منتقل مى شود .
ملا صالح مازندرانى در ذيل اين روايت مى نويسد :
علم خداى تعالى ، سه قسم است : ... قسم سوم ، (تقديرات) غير محتوم است كه بداء در آنها جارى مى شود و اين قسم بسيار است . خداى تعالى آن را در وقتش براى خليفه خود ظاهر مى كند . پس هنگامى كه آن را آشكار نمود حتمى مى گردد . و مراد از علم مستفاد ، آن علمى است كه خداى تعالى براى انبيا و اوصياى خود از قسم آشكار مى كند . و در صورتى كه اين علم را براى ايشان آشكار نمى كرد ، علم ايشان به قسم سوم از علم خداى تعالى قطع مى شد .۱
و نيز مى نويسد :
تمام علمى كه خداى تعالى به نبى خود صلى الله عليه و آله القا نموده است ، اوصيا او عليهم السلام نيز بدان عالم هستند ، بدون هيچ زياده و نقصانى . اما علوم مستأثره مخزون ، هنگامى كه حكمت الهى ظهور آنها را در اوقات متفرق براى ولىّ زمان و خليفه موجود در آن اوقات اقتضا نمايد ، براى او اظهار مى كند . در حالى كه لازمه اش آن نيست كه امام آن عصر از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اعلم باشد . به خاطر آن كه امام عليه السلام فرمود : آن علم ، ابتدا بر رسول خدا صلى الله عليه و آله عرضه مى شود سپس به امام هر عصرى مى رسد . و اين با روايتى كه مى گفت : پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نمرد مگر اين كه حافظ جمله علم و تفسير آن بود ، منافات ندارد . شايد در اين جا مراد از جمله علم ، علم به (تقديرات) محتوم باشد و علم به غير محتوم بعد از تبديل آن به محتوم ، براى پيامبر صلى الله عليه و آله حاصل مى شود ، اگر چه بعد از رحلت ايشان باشد . و يا مراد از آن ، علم به محتوم و غير آن باشد ، به صورت دو طرفه . يعنى وقوع حتمى و يا عدم وقوع آن و سپس علم به حتمى بودن آن در غير محتومات بعد از رحلت ، براى ايشان حاصل مى شود . و اللّه اعلم .۲

1.شرح اُصول الكافى ، ج ۶ ، ص ۲۴ .

2.همان ، ص ۲۵ .

صفحه از 514