آفاق علم امام در « الكافي » - صفحه 509

در دو روايت ، ظاهرا امام عليه السلام علم غيب را از خود نفى مى كند . اما در ادامه همين دو روايت و روايت ديگر ، توضيحاتى در مورد علم غيب بيان شده است . لذا در اين جا معناى علم غيب و علت نفى آن از سوى امامان عليهم السلام مورد بررسى قرار خواهد گرفت .
غيب ، امورى را گويند كه بر انسان پوشيده باشد . ابن الاعرابى مى گويد : هر آنچه از چشم پوشيده باشد ، غيب است . 1
با اين تعريف ، غيب ، امرى نسبى خواهد بود ، يعنى برخى امور ، جز بر خدا بر همگان پوشيده است ، لذا اين امور براى خدا ظاهر و براى مخلوقات ، غيب خواهند بود . به همين ترتيب امورى هستند كه فقط براى عده اى از مخلوقات ظاهر هستند و براى ديگران غيب محسوب مى شوند . امّا آنچه از برخى روايات استفاده مى شود آن است كه به علمِ مخصوصِ خداى تعالى ، «علم الغيب» اطلاق شده است . پيش تر بيان كه اسم اعظم ، هفتاد و سه حرف است كه يك حرف آن ، اختصاص به خداوند متعال دارد و اين يك حرف ، نزد خدا در علم غيب است . 2
امام باقر عليه السلام در ذيل آيه «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا» 3 ، فرمودند :
«إلّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول» ، و كان ، و اللّه ، محمّد ممن إرتضاه . و أما قوله «عالم الغيب»، فإن اللّه عز و جل عالم بما غاب عن خلقه ، فيما يقدّر من شى ء و يقضيه فى علمه قبل أن يخلقه و قبل أن يفيضه إلى الملائكة . فذلك يا حمران ! علم موقوف عنده ، إليه فيه المشيئة ، فيقضيه إذا أراد و يبدو له فيه فلا يمضيه . فأمّا العلم الذى يقدّره اللّه عز و جل فيقضيه و يمضيه ، فهو العلم الذي إنتهى إلى رسول اللّه صلى الله عليه و آله ثم إلينا ؛ 4 «به جز كسى كه او را بپسندد از رسولان خويش» ، و سوگند به خدا محمّد صلى الله عليه و آله ، از

1.ر. ك : لسان العرب ، ج ۱ ، ص ۶۵۴ .

2.ر. ك : الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۳۰ ، ح ۱ و ۳ .

3.سوره جن ، آيه ۲۷ .

4.الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۵۶ ـ ۲۵۷ .

صفحه از 514