بَداء در « الكافي » - صفحه 271

ما تنبّأ نبىّ قطّ حتّى يقرّ للّه بخمس خصال، بالبداء والمشيّة والسجود والعبودية والطاعة؛۱بَداء در «الكافى» خداوند، هيچ پيغمبرى را مبعوث نكرد، مگر اين كه از او اقرار به بداء، مشيّت، سجده، عبوديت و اطاعت گرفت.
در اين روايت، اهميت و جايگاه بداء، به خوبى بيان شده است. با توجّه به اين روايات، روشن است كه دين و عبوديت، تنها با اعتقاد به بداء تحقّق پيدا مى كند؛ زيرا اساس نبوّت، عبادت و بندگى را اعتقاد به بدا (يعنى فاعليت اختيارى خداوند سبحان) ، تشكيل مى دهد.

ب. معناى بداء در لغت

بداء، از ريشه «بدو» گرفته شده و به دو معناى «ظهور» و «نشأ الرأى» آمده است.
ابن منظور مى گويد:
بدا لى بداءً، أى تغيير رائى على ما كان عليه. ويقال: بدا لى من أمرك بداءً، أى ظهر لى؛ ۲
براى من بدائى رخ داد، يعنى نظرم تغيير پيدا كرد. يا درباره تو براى من بدائى رخ داد، يعنى نظرم درباره تو عوض شد.
و نيز مى نويسد:
بدا له فى الأمر بداءً (ممدودة) أى نشأ فيه رأى؛ ۳
براى او در كار بداء شد، يعنى براى او درباره آن، رأيى تازه پيدا شد.

ج. معناى بداء در روايات

بداء در روايات فريقين، نسبت به خداوند سبحانْ استعمال شده است. گفتنى است كه

1.همان جا.

2.لسان العرب، ج ۱، ص ۳۴۷.

3.همان، ج ۱۴، ص ۶۶.

صفحه از 296