بَداء در « الكافي » - صفحه 272

در دين پيغمبر خاتم صلى الله عليه و آله ، لغت جديدى تأسيس نشده و شارع مقدّس اسلام، همان الفاظ عربى را در معناى لغوى خود، به كار برده است؛ ولى بايد دانست كه معناى لغوى در محاورات عرفى، در هر زبانى (بخصوص در عربى) ، توسعه زيادى دارد. پس در استعمال بداء در مورد خداوند سبحان هم بايد ديد كه چگونه اين لفظ، با معناى لغوى، در مورد خداوند سبحان، به كار گرفته شده است.
با اين بيان، روشن مى شود كه بداء، به معناى تغيير رأى و ظهور امرى كه قبلاً مخفى بوده است، در مورد خداوند سبحان، درست نيست. پس بايد مراد از بداء در مورد خداوند سبحان، همان پيدايش رأى جديد و در حقيقت، ابداع امرى باشد كه پيش از اين، هيچ گونه تحقّقى براى آن وجود نداشته و خداوند بدان، عالم هم بوده است، نه اين كه از او مخفى و پنهان بوده باشد. به همين جهت است كه در روايات اهل بيت عليهم السلام مى بينيم، هنگامى كه سخن از بداء مى شود، به اين نكته تأكيد مى شود كه بداء، در مورد خداوند سبحان، از روى علم است و هر تغيير، محو و اثباتى كه در عوالم وجود مشاهده مى شود، توسط خداوند سبحان و به مشيّت، اراده، تقدير و قضاى او صورت مى گيرد و همه اين امور، با احاطه او تحقّق پيدا مى كنند. ۱

د . تاريخچه بداء

چنان كه گفتيم، بداء، از اصول اعتقادى مهمّ شيعه است و در روايات اهل بيت عليهم السلام بدان تأكيد شده و حقيقت آن ، بيان گرديده است؛ بلكه اعتقاد و اقرار به آن، شرط نبوّت همه انبيا شمرده شده است. بنا بر اين، بداء، ريشه در توحيد و معرفت خداوند سبحان دارد و تاريخچه اعتقاد به بداء، با تاريخچه توحيد و معرفت خدا و به طور كلّى ، با دين و نبوّت، آميخته است؛ زيرا (چنان كه گفتيم) بداء، از نظر شيعه، امرى است كه خدا به واسطه آن، مورد تعظيم و عبادت قرار مى گيرد، به گونه اى كه با هيچ امر ديگرى به

1.بحث درباره رابطه علم و بداء، در ادامه خواهد آمد.

صفحه از 296