بَداء در « الكافي » - صفحه 290

ويژگى هايى ندارد و معرفت ارائه شده از آيات و روايات در اين خصوص هم اين شبهه را به روشنى، رد مى كند.

3 . بداء و ضرورت عِلّى

بداء، مُثبِت اختيار، حرّيت و سلطنت تامّه الهى است. بحث علّيت و خواندن خداوند به عنوان علّة العلل و علّت تامّه اصطلاحى، موجب ضرورت صدور فعل از معلول است؛ بنا بر اين، با اصل اختيار ـ كه فاعل، فعل را اختيارى و بدون هيچ گونه ضرورتى و سنخيتى ايجاد كند ـ ، در تنافى است.
علّامه طباطبايى مى گويد:
وجوب وجود المعلول عند وجود علّته التامّة ووجوب وجود العلّة، عند وجود معلولها. ۱
ضرورتى كه در اين جا مطرح مى شود، به معناى نفى امكان عدم صدور است. فلاسفه، تصريح دارند كه صدور فعل از خدا، ضرورى است؛ چون او، فيّاض على الإطلاق است كه لازمه اش وجوب صدور فعل است و بين علّت تامّه و معلولش، انفكاكى وجود ندارد. وجود علّت تامه، موجب وجود معلول است و وجود معلول، وجود علّت را لازم مى كند.
روشن است كه قول به بداء (با معنايى كه ذكر شد)، با ضرورت عِلّى فلسفى، قابل جمع نيست و نمى توان آن دو را به صورت جمعى، معتقد گشت، مگر اين كه در اصل يكى از آن دو، دست به تأويل بُرد ، چنان كه معتقدان به عِلّيت، دست به تأويل روايات بداء برده اند.
مرحوم كمره اى، بعد از نقل عبارت ملّا صدرا، در بيان بداء مى فرمايد:
فهم مقصود ملّا صدرا و استادش را به خوانندگان حواله مى كنيم، با سفارش به مراجعه گفتار مفصّل آنها؛ ولى اين نكته را يادآور مى شويم كه توجيهى كه از بداء

1.نهاية الحكمة، ص ۲۰۵.

صفحه از 296