مقدمه
وَ تِلكَ الأمثالُ نَضرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعقِلُهَآ إِلاَّ العَالِمُونَ؛۱
اين مَثَلها را براى مردم مى زنيم و جز دانشوران آنها را درنمى يابند .
«مَثَل» يكى از گونه هاى سخن و از كهن ترين تراوشهاى انديشه فرهيختگان نامور يا بى نشان است و وظيفه انتقال سريع مفاهيم را بر عهده دارد . مَثَل ، عصاره فرهنگ ملّتها است كه در عبارتهايى كوتاه و رسا به ظهور مى رسد و اغلب در پسِ آن ، داستان يا حادثه اى نهفته است .
مَثَل جمله اى است مختصر و مشتمل بر تشبيه يا كنايه يا مضمون حكيمانه كه به سبب روانى لفظ و روشنى معنا و لطافت تركيب، شهرت عمومى يافته ۲ ، همگان از آن در گفت و شنود روزانه استفاده مى كنند و به اين وسيله معقولى را محسوس كرده يا موهومى را به تصوير مى كشند تا در روان مردم بهتر جاى گيرد. تأثيرگذارى مَثَل بيشتر از گونه هاى ديگر كلام است و، در حقيقت ، راهى است ميان بُر و كم هزينه