15
ماه در آب

را از باب توارد ۱ شمرد، با كلمه «نظير» شناسانده ايم .
4 . مَثَلها در مكانها و زمانهاى مختلف به گونه هاى متفاوت بيان مى شود و در هر منطقه و شرايط ، حالت و آهنگ خاص خود را مى طلبد. در اين مجموعه ما يك شكل از مَثَل را آورده ايم . در حد امكان سعى كرده ايم مَثَلها را به صورت مصدرى بياوريم .
5 . در اين مجموعه تركيبهايى را مى يابيد كه جنبه كنايه ۲ بودن آن بيشتر جلوه مى كند تا حالت مَثَلى آن . بايد دانست كه مرز دقيق ميان پاره اى از اين دوگونه بيانى آشكار نيست . ۳ ما ، در اينجا فقط كنايه هايى را آورده ايم كه به عنوان مَثَل ميان مردم رواج دارد ؛ بنابراين ، جمله هاى كنايى هرگاه رايج الاستعمال باشند ، مَثَل هستند . ۴
6 . برخى از مثلها در حقيقت پاره اى از شعر است كه به شكل مثل به كار مى رود . در حدّ امكان شاعران اين شعرها را شناسانده ايم .
7 . در صورتى كه كلمه يا كلماتى از يك مثل به صورت ديگرى نيز مشهور باشد ، آن را داخل پرانتز آورده ايم .

1.«توارد» به معناى رسيدن دو نفر است با يكديگر در يك جاى و از يك سرچشمه آب گرفتن، و در اصطلاح آن است كه دو شاعر [يا گوينده] بدون اطلاع و آگاهى از حال يكديگر شعرى [يا سخنى] را عين هم ساخته باشند . (فنون بلاغت و صناعات ادبى ، ص ۳۹۳)

2.«كنايه» در لغت به معناى پوشيده سخن گفتن و در اصطلاح سخنى است كه داراى دو معنى قريب و بعيد باشد و اين دو معنى لازم و ملزوم يكديگر باشند ، پس گوينده، آن جمله را چنان تركيب كند و به كار برد كه ذهن شنونده از معنى نزديك به معنى دور منتقل گردد . (فنون بلاغت و صناعات ادبى ، ص ۲۵۶)

3.ضرب المَثَلها و كنايه هاى مازندران ، ص ۱۱ .

4.داستان نامه بهمنيارى ، ص كز .


ماه در آب
14

1 . كنارهم قرار گرفتن حديث و مَثَل در اين مجموعه ، محصول مطالعه ، فكر و برداشت مؤلّف است . ممكن است مؤلف در ايجاد اين رابطه دچار اشتباه شده باشد كه گوشزد كردن آنها از طرف خوانندگان محترم ، لطفى بزرگ است .
2 . رابطه بين حديث و مَثَلها در اين مجموعه گاه صريح است و به راحتى دانسته مى شود . گاه نيز اين رابطه چنان است كه مَثَل ، عام است و در موارد مختلف استفاده مى شود و حديث به يكى از مصاديق آن اشاره دارد ، و گاه برعكس است ؛ يعنى حديث شامل موارد متعدد است و مَثَل ، مصداق يكى از موارد آن است .
3 . چگونگى ارتباط ميان مَثَل و حديث يا به صورت اقتباس ۱ و تلميح ۲ است؛ يعنى جزيى از كلمات حديث يا ترجمه كامل آن و يا جزيى از ترجمه آن ، در مَثَل به كار رفته كه با كلمه «برگرفته» نمايانده شده است . يا اينكه مَثَل شبيه حديث است . اين موارد را ، كه مى توان آن

1.«اقتباس» در اصل لغت به معناى پرتو نور و فروغ گرفتن است ؛ چنانكه پاره اى از آتش را بگيرند و با آن آتش برافروزند و يا از شعله چراغى ، چراغ ديگر را روشن كنند ، و به اين مناسبت ، فراگرفتن علم و هنر و ادب آموختن يكى از ديگرى را «اقتباس» مى گويند ، و در اصطلاح اهل ادب آن است كه حديثى يا آيتى از كلام اللّه مجيد يا بيت معروفى را بگيرند و چنان در نظم و نثر بياورند كه معلوم باشد قصد اقتباس است نه سرقت و انتحال .

2.«تلميح» يعنى به گوشه چشم نگريستن ، و در اصطلاح بديع آن است كه گوينده در ضمن كلام به داستانى يا مثلى يا آيه و حديث معروف اشاره كند ، و تفاوت آن با اقتباس اين است كه در اقتباس، عين عبارت يا قسمتى از آن را كه حاكى يا دليل بر تمام جمله اقتباس شده باشد مى آورند ؛ در حالى كه در تلميح اشاره به مضمون و معناى آن است . (فنون بلاغت و صناعات ادبى ، ص ۳۸۳ ـ ۳۸۶) .

  • نام منبع :
    ماه در آب
    سایر پدیدآورندگان :
    فرخيان، حميد
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
    منبع اصلي :
    حدیث نت
    لينك منبع اصلي :
    /post/590/
تعداد بازدید : 262001
صفحه از 275
پرینت  ارسال به