معرفت خدا در روايات « الكافي » - صفحه 113

شدايد و قطع اميد از ماسوى اللّه ، به درك خداوند نايل مى شود ؛ ولى چنين دركى معمولاً با لذّت همراه نيست .
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
ثَلَاثٌ هُنَّ مِنْ عَلَامَاتِ الْمُؤْمِنِ : عِلْمُهُ بِاللَّهِ وَ مَنْ يُحِبُّ وَ مَنْ يُبْغِضُ .۱
نيز مى فرمايد :
أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ ، الْعِلْمُ بِاللَّه .۲
سه . معرفت خداوند سبحان ، منحصر به معرفت از طريق آثار نيست ؛ بلكه اصل معرفت خدا ، با تعريف مستقيم خود او ، نفس خويش را به بندگانش ، حاصل مى شود و آثار هم ، انسان را به معروف سابق خويش دلالت مى كنند . دلالت آثار هم ، به اوست ، نه اين كه ذاتى آنها باشد. ۳ همچنين اگر قرار باشد معرفت ، به آثار و تفكّر در آنها حاصل شود و راه بشر جز اين نباشد ، آيا در مورد پيامبران و ائمه اطهار عليهم السلام هم ، معرفت خداوند انحصاراً با تفكّر در آثار به وجود مى آيد؟ و اگر جواب در آنها منفى است (يعنى در مورد آنها راه ديگرى براى معرفت وجود داشته باشد) ، پس امكان آن در بقيه هم وجود خواهد داشت.

ب . معرفت اللّه در روايات «الكافى» ۴

كلينى ، در كتاب شريف الكافى ، روايات فراوانى در ابواب مختلف در ارتباط با معرفت خداوند سبحان آورده است كه ما آنها را در چند گروه ، دسته بندى و ذكر مى كنيم.

1.. بحار الأنوار ، ج ۱ ، ص ۲۱۵.

2.. همان جا .

3.. در مباحث بعدى ، به اين موضوع خواهيم پرداخت.

4.. بحار الأنوار ، ج ۳ ، ص ۲۷۳.

صفحه از 156