معرفت خدا در روايات « الكافي » - صفحه 121

مبهم و مجمل شمرده ، مى نويسد:
امّا تفسير الكلينى رحمه الله ففيه إجمال و إبهام و هو لا يوضح المطلوب حقّ الإيضاح ؛
امّا تفسير كلينى رحمه الله ، اجمال و ابهام دارد و مطلوب را چنان كه بايد توضيح نمى دهد.
سپس ايشان معناى «معرفة اللّه باللّه » را به اين صورت بيان مى كند كه:
إنّ لكلّ شى ء ماهيّة ، هو بها هو . و هى وجهه الّذى إلى ذاته، كذلك لكلّ شى ء حقيقة محيطة به ، بها قوام ذاته و بها ظهور آثاره و صفاته و بها حوله عما يرديه و يضرّه و قوّته على ما ينفعه و يسرّه؛ و هى وجهه الّذى إلى اللّه سبحانه و إليها أشير بقوله ـ عزّ و جلّ ـ : «وَاللهُ بِكُلِّ شَى ءٍ مُحِـيطٌ» ۱ و بقوله سبحانه : «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ»۲ ... فإن تلك الحقيقة ، هى الّتى تبقى بعد فناء الأشياء. فقوله عليه السلام : «اعرفوا اللّه باللّه » ، معناه انظروا فى الأشياء إلى وجوهها الّتى إلى اللّه سبحانه بعد ما أثبتم أن لها ربّا صانعاً ؛ ۳
هويّت هر چيزى ، به ماهيّت آن است و ماهيّت هر چيزى ، جهت ذاتى آن است. و هر چيزى را غير از ماهيّت، حقيقتى است محيط به آن شى ء كه قوام ذات آن و ظهور آثار و صفات و قوّت آن است ، از همه آنچه او را نابود مى كند و ضرر مى رساند يا به او منفعت مى رساند و خوش حالش مى كند. اين حقيقت وجه او به خداوند سبحان است و آيات شريفه «خداوند به هر چيزى محيط است» و «او هر جا كه باشيد ، با شماست» و...به اين حقيقت اشاره دارند كه بعد از فناى اشيا ، باقى مى مانَد.
پس قول امام عليه السلام كه مى فرمايد: «خدا را به خدا بشناسيد» ، به اين معناست كه در اشيا ، به وجهى كه به خدا دارند نگاه كنيد ، بعد از آن كه اثبات كرديد كه آنها را ربّ و صانعى است.
ايشان ، تصريح مى كند كه در هر چيزى ، دو جهت وجود دارد: يكى جهت ماهيت

1.مهارت هاى اجتماعى در ارتباطات ميان فردى ، ص ۷۱ .

2.. سوره فصلت ، آيه ۵۴ . در قرآن ، آيه بدين شكل آمده است : «إنّهُ بِكُلِّ شَى ءٍ مُحِـيطٌ» » .

3.. سوره حديد ، آيه ۴.

صفحه از 156