معرفت خدا در روايات « الكافي » - صفحه 122

شئ است كه هويت آن به اوست. جهت دوم ، جهت الهى اوست كه محيط بر آن است و همه آثار و صفات آن شئ به اوست. روشن است كه از نظر اصطلاح حكمت متعاليه ـ كه مرحوم فيض كاشانى هم از بزرگان آن به شمار مى رود ـ هر چيزى را دو جهت وجود دارد كه عبارت است از ماهيت و وجود. ماهيت ، عبارت است از جنبه تعيّنى آن شئ كه موجب امتياز آن از امور ديگر مى شود. يعنى در حقيقت ، هويت و شخصيت شئ ، يعنى ما به الإمتياز آن شئ از ديگران ، به آن واسطه است. جهت ديگر نيز عبارت از وجود شئ است كه آثار و صفات شئ ، به واسطه آن جهت ظاهر مى شود.
اگر كسى در اشيا ، به جهت وجود بدون جهت ماهيّت آنها ، نظر كند ، در اين جا معرفة اللّه باللّه تحقّق پيدا مى كند ؛ زيرا وجود اشيا ، كه قوام آنها به اوست ، در حقيقتْ همان خداست و همه تأثير اشيا ، به او تحقّق پيدا مى كند. اين معنا با توجّه به استشهادى كه به آيات شريفه كرده است ، خيلى روشن و واضح است ؛ زيرا تصريح مى كند كه آيه «إنّهُ بِكُلِّ شَى ءٍ مُحِيطٌ» به همان جهت الهى اشيا ، نظر و اشاره دارد كه محيط بر همه چيز است. پس مراد مرحوم فيض از «وجهه إلى اللّه » ، يعنى خداى تعالى در اين شئ البته بدون توجّه به «در اين شئ بودن» با اين خصوصيت ، فنايى براى آن نيست و محيط به همه اشياست.

2 . معرفت خدا و هدايت ، فعل خداست

خداوند متعال ، در آيات قرآن كريم به صراحت ، هدايت را بر عهده خدا گرفته و خلق را از تكليف به آن برى كرده است.
«إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى» ؛ ۱هدايت ، منحصراً به عهده ماست.

1.. سوره ليل ، آيه ۱۲.

صفحه از 156