معرفت خدا در روايات « الكافي » - صفحه 125

به طرق و اسباب مختلف؟
روشن است كه خداوند براى هر معرفتى ، طرق و اسباب و آلاتى قرار داده است كه انسان با استفاده از آنها و با قرار گرفتن در طريق آنها ، به آن معارف دست مى يابد ؛ يعنى خداوند سبحان ، معرفت آنها را از اين طرق و اسباب به ما مى رسانَد و آنها واقعا ابزار معرفت اند. يعنى خداوند ، شناخت و معرفت را در ذات آنها قرار داده است. نور عقل ، ذاتش كشف است و ذاتا كاشفيت دارد ؛ يعنى خدا آن را با اين ويژگى ذاتى ، آفريده است. بنا بر اين اين ابزار ، چون ذاتش كشف كردن و شناساندن است ، به هر كس داده شود ، او را از كشف و شناخت بهره مند خواهد نمود ؛ امّا آيا معرفت خود خداوند سبحان و اوصاف و افعال او هم از طريق ابزار و آلات و اسباب صورت مى گيرد؟
معلوم است كه جواب منفى است ؛ زيرا روشن است كه همه قواى ادراكى بشر ، حتّى عقل ، از راهيابى به معرفت خداى متعال و اوصاف و افعالش عاجز و ناتوان است. ۱
اتّحاد مضمون اين گروه از آيات و روايات كه ذكر گرديد ، با روايات معرفت اللّه باللّه كه پيش از اين بيان گرديد ، روشن و واضح است . هر دو طايفه ، در بيان اين امر هستند كه راه معرفت خداوند سبحان ، تنها اوست و بندگان ، هيچ راهى و ابزارى براى رسيدن به شناخت او ندارند و بر عهده خداست كه خود را بر بندگانش معرفى كند و بندگان ، هيچ تكليفى در به دست آوردن آن ندارند.
ممكن است كه گفته شود، چون عقل ، فضل و احسان خداست ، پس چيزى را كه به واسطه عقل درك مى كند ، آن هم فعل خدا محسوب خواهد شد ؛ اما مراد از معرفت

1.. در مباحث بعدى ، رواياتى كه بيانگر ناتوانى عقل و قواى ادراكى انسان از معرفت خداوند سبحان هستند ، مطرح خواهد شد.

صفحه از 156