معرفت خدا در روايات « الكافي » - صفحه 128

آنها لازم است كه در تحصيل آن سعى و كوشش كنند . حال بايد ديد براى حلّ تعارض بين اين دو دسته از روايات ، آيا در خودِ روايات ، شاهد جمعى وجود دارد يا خير؟

دو . حلّ تعارض

نكته اى كه در حلّ تعارض بايد بدان توجّه كرد ، اين است كه معرفتْ در روايات ، دو كاربرد دارد. اوّل ، معرفتى كه فعل خداوند سبحان است و بندگان در آن وظيفه اى ندارند. دوم ، معرفتى كه اثر و نتيجه معرفت اوّلى است.
از نظر روايات و عرف شايع ، عقلاً از كسى كه علمى را فرا مى گيرد ، ولى آن را به كار نمى بندد ، نفى علم مى شود. امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَمَلاً إِلَا بِمَعْرِفَةٍ وَ لَا مَعْرِفَةَ إِلَّا بِعَمَلٍ ، فَمَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ الْمَعْرِفَةُ عَلَى الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ ، فَلَا مَعْرِفَةَ لَه ؛ 1 خداوند ، هيچ عملى را بدون معرفت نمى پذيرد و هميشه معرفت ، با عمل همراه است. كسى كه عمل مى كند ، معرفت ، او را به عمل رهنمون مى كند و آن كه عمل نمى كند ، معرفتى براى او نيست.
در اين حديث ، معرفتى كه به دنبال خود ، عمل نياورَد ، معرفت شمرده نشده است. بنا بر اين خداى سبحان ، معرفت خويش را به بنده اش عطا مى كند و خود را به او معرفى مى كند ؛ امّا چنانچه او به اين معرفت ، ترتيب اثر ندهد و آن را تصديق نكند و در مقابل آن تسليم نشود ، معرفت ، از او نفى مى گردد. گويا كه معرفت انسان ، همان تصديق و تسليم اوست. امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
إِنَّمَا يَعْبُدُ اللَّهَ مَنْ يَعْرِفُ اللَّهَ ، فَأَمَّا مَنْ لَا يَعْرِفُ اللَّهَ فَإِنَّمَا يَعْبُدُهُ هَكَذَا ضَلَالًا. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ ، فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟ قَالَ: تَصْدِيقُ اللَّهِ عز و جل وَ تَصْدِيقُ رَسُولِهِ صلى الله عليه و آله وسلم وَ مُوَالَاةُ عَلِىٍّ عليه السلام وَ الِائْتَِمامُ بِهِ وَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى عليهم السلام وَ الْبَرَاءَةُ إِلَى اللَّهِ عز و جل مِنْ عَدُوِّهِمْ ، هَكَذَا

1.. الكافى ، ج ۱ ، ص ۴۴ ؛ المحاسن ، ج ۱ ، ص ۳۱۵ ؛ تحف العقول ، ص ۲۹۴ .

صفحه از 156