معرفت خدا در روايات « الكافي » - صفحه 136

امر ، محقّق نمى شود ، جز اين كه معرفت خداى تعالى فطرى باشد.

سه . رواياتى كه بر فطرى بودن معرفت خدا ، دلالت دارند

غير از رواياتى كه در تفسير آيات مذكور وارد شده ، روايات ديگرى نيز در باب فطرى بودن معرفت خدا ، از ائمّه عليهم السلام در كتاب شريف الكافى نقل گرديده كه برخى از آنها را مطرح و دلالت آنها را بررسى مى كنيم.
حديث اوّل . امام صادق عليه السلام در معناى «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» مى فرمايد:
مَعْرُوفٌ عِنْدَ كُلِّ جَاهِل ؛ 1 [خداوند ،] نزد هر نادانى ، شناخته شده است.
مرحوم ملّاصالح مازندرانى ، در شرح حديث ياد شده مى نويسد:
معروف عند كلّ أهلٍ من أصحاب الملل الباطلة ، كالملاحدة والدهريّة و عبدة الأوثان . فإنّ كلّهم يعرفونه عند نزول الشدائد والضّراء و توارد المصائب والبلاء و لايلوذون حينئذٍ بماسواه و لا يدعون إلاّ إيّاه ؛ 2 [خداوند ،] نزد هر نادانى از اصحاب فرقه هاى باطل ، مانند ملحدان ، طبيعيان ، بت پرستان و نظاير آنها، شناخته شده است ؛ زيرا همه آنان ، هنگام نزول سختى ها و گرفتارى ها و فرود مصيبت ها و بلاياى پى در پى، او را مى شناسند. و در آن هنگام ، به غير او پناه نمى برند و جز او را صدا نمى زنند.
بديهى است كه معروف بودن نزد هر جاهلى ، نشان روشنى از فطرى بودن معرفت خداوند سبحان در ميان بندگان است.
حديث دوم . امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
كَانَتْ شَرِيعَةُ نُوحٍ عليه السلام : أَنْ يُعْبَدَ اللَّهُ بِالتَّوْحِيدِ وَ الْإِخْلَاصِ وَ خَلْعِ الْأَنْدَادِ ، وَ هِيَ الْفِطْرَةُ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا . وَأَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَهُ عَلَى نُوحٍ عليه السلام وَ عَلَى النَّبِيِّينَ عليهم السلام أَنْ

1.. الكافى ، ج ۱ ، ص ۹۱ .

2.. شرح اُصول الكافى ، ج ۳ ، ص ۱۸۴.

صفحه از 156