معرفت خدا در روايات « الكافي » - صفحه 151

با امامان هادى از اهل بيتِ پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ، دين را آشكار كرد ... و آنها را طرق معرفتش و دروازه رسيدن به شناخت حقّ خويش، قرار داد.
وى ، در جاى ديگرى نيز رواياتى به همين مضمون ، نقل كرده است. امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
الْأَوْصِيَاءُ ، هُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ عز و جل الَّتِى يُؤْتَى مِنْهَا وَ لَوْلَاهُمْ مَا عُرِفَ اللَّهُ عز و جل ؛ 1 اوصيا ، ابواب خدايند كه از آن ابواب ، به خدا رسيده مى شود و اگر آنها نباشند ، خداى ـ عزّ و جلّ ـ شناخته نمى شود.
اين دسته از روايات هم ، هيچ منافات و تعارضى با رواياتى كه معرفت خدا را فعل خود او مى داند، ندارند ؛ زيرا روشن است كه در اين روايات ، نيامده كه معرفت خدا را ما به بندگانش عطا مى كنيم ؛ بلكه دلالت دارند كه ائمّه عليهم السلام طريق و باب معرفت خدايند. پس خداوند ، خواسته است كه معرفت خويش را با توجّه به اين ابواب ، به بندگانش عطا كند ، نه اين كه آنان در وجودشان ، از خداوند سبحان ، چيزى را دارند كه انسان با رسيدن به آن ، به خدا رسيده است .

6 . نقش اسما و صفات در معرفت خدا

اسما و صفات خداى تعالى ، آيه و علامات براى خداى سبحان اند و نشانه بودن آيات ـ چنان كه ذكر شد ـ ، وابسته به مشيّت و خواست الهى است ، نه اين كه اثر ذاتى آنها باشد . خداوند سبحان ، خود را به انسان ها معرفى كرده و همه او را مى شناسند . او با لطف و فضل خويش ، براى رفع نيازها و طلب حاجات آفريدگانش ، نام هايى براى خويش اختيار كرده است كه بندگان ، با آنها او را بخوانند و با همديگر درباره خداى سبحانْ سخن بگويند و همديگر را به او توجّه دهند و به ياد او بيندازند.
امام رضا عليه السلام مى فرمايد:

1.. همان ، ص ۱۹۳ .

صفحه از 156