واژه هاى «عقل» و «دين» و بحث سازگارى آن دو ، از موضوعات تطبيقى در فلسفه بوده ، يكى از حوزه هاى فعّال و جذّاب آن است . اين موضوع ، در مراكز علمى و تعليمى مسلمانان ، كمتر مورد توجّه بوده و اساسا بحث تطبيقى ميان دو تفكّر شرق و غرب ـ كه به دو حوزه فكرى و فرهنگى متفاوت متعلّق اند ـ ، كار آسانى نيست ، بويژه در اين عصر كه بحث «دهكده جهانى» مطرح است . ظرافت ها و دقّت هاى بسيار ريز علمى ، سبب شده كه تمام كاركردهاى انسان ، با عينك صِرف عقل ، مورد مطالعه و مداقّه قرار گيرد . دين در اين روزگار با توجّه به رسالت بزرگى كه بر دوش دارد ، مورد بى مهرى دو جريان قرار گرفته است : جريان نخست ، دشمنان انسان ها و سودجويان بزرگ دنيا هستند كه به دليل رسالت روشنگرىِ دين ، به جدال با آن برخاسته اند و جريان ديگر ، دوستان نادان دين هستند كه با دفاع هاى ناشيانه و جاهلانه ، به بى خاصيت كردن دين ، كمك نموده اند .