نظرى و عملى و عقل جوهرى را در روايات ، به عقل نسبت مى دهد ۱ و غزالى ، عقل را به معناى عقل عاقبت انديش مى داند. ۲ در نهايت ، مراد از عقل ، همان عقل فطرى است كه خداوند به انسان بخشيده و مبناى سازگارى عقل و دين قرار مى گيرد.
چيستىِ دين
واژه «دين» ، همانند عقل ، از جهت ريشه شناسى و اصطلاحى ، قابل كند و كاو و پژوهش است .
ريشه شناسى دين
دانشمندان لغت شناس در زمينه ريشه شناسى واژه دين ، نظريات متفاوتى ارائه كرده اند. اين ديدگاه ها را مى توان به سه دسته تقسيم نمود: 1 . دين ، واژه اى كرامى و عبرى است ، به معناى حساب ؛ 2. دين ، واژه خالص عربى است و به معناى عادت و استعمال ؛ 3 . دين ، واژه اى است فارسى و به معناى ديانت ، يعنى كيش و ديندارى.
برخى لغت شناسان ، معتقدند كه دين ، واژه اى پارسى بوده است كه در زبان عربى عصر جاهلى نيز به كار رفته است. چنانچه در حواشىِ برهان قاطع ، ذيل مدخل «دين» آمده است كه اين واژه ، در پهلوى و اوستايى ، به معناى كيش، خصايص روحى، تشخّص معنوى و وجدان ، به كار رفته است. از جمله ، دين ، در زبان هاى اَكَّدى و آرامى ، به معناى قانون ، حق و داورى بوده و از اين راه ، وارد زبان عربى شده است. ۳
از ميان معانىِ مختلف دين ، به گواهى كتب لغت و تفسير ، واژه دين در آيات قرآنى، غالباً در دو معناى طاعت و جزا، و گاه در معناى قرض ، حساب و حكم
1.همان ، ص ۲۲۵ .
2.إحياء علوم الدين، ج ۱ ، ص ۱۰۲ .
3.دايرة المعارف تشيّع، ج ۷ ، ص ۶۱۲ .