عقل و دين و سازگاري آن دو در اصول « الكافي » - صفحه 82

تمدّن سازى بر اساس انديشه الهى بود. در اين زمان ، عقل و دين ، دو بال و دو حجّت خدادادى بودند كه سعادت بشرى را در پى داشتند .
مشكلات پيش آمده در جامعه اسلامى ، زمانى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله از جمع امّت خويش هجرت ابدى كرد؛ زيرا تا زمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله حضور داشت، جامعه اسلامى، مدارى مطمئن و تكيه گاهى استوار داشت و از نظر مرجعيت فكرى و نظرى و محوريت سياسى و مديريتى ، مورد قبول مسلمانان بود.
امّا با رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ، جامعه اسلامى در هر دو جهت ، با بحران روبه رو شد : با پايان يافتن وحى، اتّكاى انسان به عقل و دريافت هايى كه از امور وحيانى و غير وحيانى داشتند ، بيشتر شد و از سوى ديگر ، جدال هاى سياسى بر سر قدرت ، جايگاهى پيدا نمود.
در كنار ستيزه هاى سياسى، گونه اى از تحرّك و پويايى در حوزه انديشه و فرهنگ پديد آمد. اگر پايان قرن سوم هجرى را دوره شدّت يافتن انحطاط در امر سياست بدانيم، همين قرن را نيز بايد قرن به شكوفه نشستن جريان فكرى و علمى به حساب آوريم كه بذر آن را اسلام در دل ها افشانده بود، و آن عقلانيت مسلمانان بود. ۱
با تأمّل در آموزه هاى اسلام بويژه قرآن مجيد و روايات پيشوايان دين در كتب حديثى (بويژه اصول الكافى)، اهميت و منزلت عقل نمايان مى شود. در دين اسلام، تعقّل ، مبناى ايمان گرفته و قرآن ، همواره انسان را به تفكّر ، تدبّر و پرهيز از تقليد كوركورانه فرا مى خوانَد و پليدى را از آنِ غير اهل تعقّل مى داند. ۲
عقل در روايات معصومان عليهم السلام ، محبوب ترين مخلوق نزد خداوند و معيار پاداش و كيفر آدميان و حجّت و رسول باطن معرفى شده است. ۳

1.ر . ك : تاريخ فلسفه در جهان اسلامى ، ج ۱ ، ص ۱۰۵ ـ ۱۰۷ و ۱۱۵ ـ ۱۱۷ ؛ آيين و انديشه در دام خودكامگى، ص ۷۱ .

2.سوره يونس ، آيه ۱۰۰ .

3.الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۲ .

صفحه از 104