عقل و دين و سازگاري آن دو در اصول « الكافي » - صفحه 86

و دفترهاى «اوستا»يى و زندها (تفاسير) آن ، مدوّن بوده است.
اذهانى كه برحسب تربيت يونانى مآبانه چاره ناپذير، همواره يك ديوار چين بين فلسفه و دين ، و علم و دين ، حائل و فاصل مى دانند، بايستى هم بدانند كه به قول اولمستد:
در شرق باستان ، دانش ، بر ضد دين نبوده ؛ بلكه خود در زير سايه معبد و مسجد رشد مى كرد ؛ گواه بر اين اينهمانى دين و دانش ، يشت شانزدهم اوستاست، به نام «چيستا» كه فرشته علم باشد. اسم ديگر آن ، همانا «دين يشت» است كه از همين دانسته مى آيد . دين و دانش ، همبر يكديگر بوده اند. چيستى يا چيستا ، به معناى دانش و معرفت ـ كه آن را به علم ترجمه كرده اند ـ ، مناسبت تامّى با «دئنا» دارد كه هم ايزد دين مزديناست . و تمام «دين يشت» ، يعنى ستايش «دين» ، در اوصاف «راست ترين علم مزدا آفريده» است و نام خداى ايرانى «مزدا» ، خود انتزاعاً به مفهوم «خرد و دانايى» و همانا مسمّاى الهى «عقل» ، «عرفان» و «فلسفه» است . ۱

د . ديدگاه اصول «الكافى»

با ورود علوم ـ بخصوص بخش عقلى آن ـ ، به جهان اسلام ، توجّه به عقل و خرد در ميان مسلمانان ، بيشتر شد و از جمله نتايج آن ، تأسيس و بسط پديده اى به نام فلسفه اسلامى بود. ولى پيش از آن ، جريان هايى به وجود آمدند كه ديدگاه هاى مختلفى در باره سازگارى عقل و دين يا عقل ايمان و وحى داشتند. در اين ميان ، شيعيان و معترليان ، به صاحبان عقل و عدل شهرت يافتند. در همين زمان بود كه بزرگانى از حوزه درس امامان شيعه ـ بخصوص امام صادق عليه السلام ـ برخاستند. هشام بن حكم ، از چهره هاى بارز اين مكتب است كه آغازگر مباحث كلامى شيعه است .
در كتاب عقل و جهل الكافى ، گفتگوى مفصّلى بين امام كاظم عليه السلام و وى ، در باره مسائل كلامى و بخصوص عقل صورت گرفته كه بهترين دليل بر متعادل بودن ديدگاه

1.حكيم رازى ، ص ۶۲۱ و ۶۲۲ .

صفحه از 104