عقل و دين و سازگاري آن دو در اصول « الكافي » - صفحه 97

خود را به خواهش هاى نفسش خاموش نمايد. هر كس اين چنين كند گويا هوس خود را بر ويرانى عقلش كمك داده و كسى كه عقلش را ويران كند ، دين و دنياى خويش را تباه ساخته است. ۱
بنا بر اين ، ويرانىِ عقل ، مساوى است با ويرانىِ دين و ويرانى دين ، برابر است با ويرانىِ عقل.

10 . معارضه نداشتن حق با حق

همان طور كه پيش از اين يادآور شديم كه عقل و دين ، هر دو حجّت خداوند براى مردم روى زمين هستند ۲ ، مى توان گفت كه چون آن دو ، لباس حق بر تن دارند ، ۳ هيچ گاه حق با حق ، در تعارض همديگر قرار ندارند. چنانچه ابن رشد بر اين باور است كه :
و اگر شريعت اسلام حق است و مردم را به نگريستن امر مى كند تا به حق برسند، ما مسلمانان مى دانيم كه نظر برهانى ، هرگز به مخالفت با آنچه در شرع آمده ، منجر نمى گردد ؛ چه حق با حق ، معارضه ندارد ؛ بلكه همواره موافق با آن است و بدان شهادت مى دهد . ۴

نتيجه گيرى

انديشه رويارويى عقل ودين كه از زمان هاى بسيار دور رواج داشته، انديشه اى ناصواب است و در جهل به دين و شريعت از يك سو و به حقيقت عقل از سوى ديگر ، ريشه دارد. گاه دين و شريعت را مجموعه اى از امور تعبّدى و فوق عقل تفسير كردند و زمانى آن را عاطفه محض ـ كه در مقابل عقل قرار مى گيرد ـ . گروهى نيز دين

1.اُصول الكافى ، مصطفوى ، ج ۱ ، ص ۱۹ ، ح ۱۲ .

2.شرح اُصول الكافى ، ملّا صدرا ، ج ۱ ، ص ۱۹۳ ، ۳۳۳ ـ ۳۳۵ ، ۳۷۶ و ۵۵۷ ـ ۵۵۸ .

3.شرح اُصول الكافى ، ملّا صالح ، ج ۱ ، ص ۷۸ ؛ الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۲ .

4.تاريخ فلسفه در جهان اسلامى ، ج ۲ ، ص ۶۵۷ .

صفحه از 104