مقدّمه
الكافى ، نسبت به ديگر كتب اربعه ، از استحكام و دقّت بيشترى در نقل اسناد و متون ، برخوردار است و در ميان كتب اربعه ، تنها كتابى است كه بخشى از رواياتش را تنها با سه واسطه از معصوم عليه السلام نقل كرده است. در الكافى ، غالبا سندها به صورت كامل نقل شده و بيشتر آنها عين عبارات اهل بيت عليهم السلام هستند . ۱
نخستين بخش از الكافى را كتاب عقل و جهل تشكيل مى دهد . مرحوم شيخ كلينى ، در مورد سبب اختيار كتاب عقل و جهل در بخش نخست الكافى مى گويد :
عقل ، عبارت از يك قطب و محورى است كه همه مدار ، بر آن استوار است و سود و زيان ثواب و عقاب ، متوجّه اوست . ۲
در ابتداى اين كتاب ، روايتى از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه مى فرمايد :
آن گاه كه خدا عقل را آفريد ، از او بازپرسى كرد و به او گفت : پيش آى . پيش آمد . گفت : باز گرد . بازگشت . فرمود : به عزّت و جلالم سوگند ، مخلوقى كه از تو پيش من ، محبوب تر باشد ، نيافريدم و تو را تنها به كسانى كه دوستشان دارم ، به طور كامل عطا كردم! امر و نهى و كيفر و پاداشم متوجّه توست . ۳
مراد از عقل (چنان كه از جميع روايات باب عقل و جهل الكافى استفاده مى شود) ، همان قوّه تشخيص و ادراك ، و وادار كننده انسان به نيكى و صلاح ، و بازدارنده او از شرّ و فساد است . چنان كه در روايت سوم ، عقل ، وسيله پرستش خدا و به دست آوردن بهشت معرفى شده و در حديث چهاردهم ، ۷۵ خاصيت و اثر آن ، به نام «لشكر عقل» توضيح داده شده است ؛ پس عاقل كامل ، كسى است كه آن اثر در او باشد . مراد از پيش آمدن و بازگشتن عقل نيز اين است كه اين موجود ، در برابر اوامر و نواهى خالقش ، كاملاً منقاد و مطيع است . جمله آخر حديث هم ، آن طور كه در روايات
۱.ر.ك : ديباچه بر خلاصه اى از اصول كافى شيخ كلينى ، ص ۳۰ ؛ اُصول الكافى ، ص ۵ و ۱۰ .
۲.اُصول الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۰ .
۳.الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۰ ؛ اُصول الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۱ .