ديگر ، توضيح داده شده ، اين است كه كيفر و پاداش مردم در روز جزا ، به مقدار عقل ايشان است . ۱
ماهيت عقل و جهل
عقل در لغت، مصدر عَقَلَ يَعقِلُ ، به معناى درك كردن و فهميدن و تدبّر است . گاهى مى گويند : ما فعلت منذ عقلت ؛ يعنى از وقتى درك كردم ، چنين كارى نكردم . ۲ گاهى هم به معناى عقال و قيد و بستن و گره زدن آمده است . لذا ادراكاتى را كه انسان ، در دل پذيرفته و عقدِ قلبى نسبت به آنها بسته است ، عقل مى گويند . ۳
به عبارت ديگر ، عقلْ در اصل لغت ، به معناى تعقّل اشيا و فهم و درك آنهاست و در اصطلاح ، بر شش معنا اطلاق شده است: 1 . قوّه ادراك و تشخيص خير و شرّ ، كه مناط تكليف و پاداش و كيفر است ؛ 2 . قوّه و ملكه نفسانى ، كه آدمى را به انجام دادن خيرات و اختيار منافع و اجتناب از شرور و مضرات فرا مى خواند ؛ 3 . قوّه تدبير زندگى يا عقل عملى ، كه به امور زندگانى مردم نظم مى دهد ؛ 4 . عقل نظرى ، كه علم به حقايق اشياست و چهار مرتبه دارد: عقل هيولانى، عقل بالملكه، عقل بالفعل، و عقل بالمستفاد ؛ 5 . عقل به معناى نفس ناطقه انسان ، كه او را از ديگر حيوانات جدا مى كند ؛ 6 . جوهرى كه ذاتا و فعلاً از مادّه و آثار آن مجرّد است ، كه اساس و پايه جهان ماوراى طبيعت و عالم روحانيت است ، يعنى عقل به معناى صادر اوّل و دوم و ... . ۴
بيشتر احاديث وارده در كتاب عقل و جهل الكافى ، در دو معناى نخستْ ظهور دارد . البته گاهى هم ، معانى ديگر آن ، در نظر گرفته شده است . ۵ مثلاً منظور از عقل
1.ر. ك : اُصول الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۱ .
2.المنجد ، ص ۵۲۰ .
3.قاموس قرآن ، ج ۵ ، ص ۲۸ ؛ تربيت عقلانى ، ص ۱۷ ـ ۱۹ ؛ غرر الحكم ودرر الكلم ، ص ۴۸۲ .
4.تربيت عقلانى ، ص ۲۰ ـ ۲۲ ؛ رساله شرح حديث علوى ، ص ۷۰۳ ـ ۷۰۵ ؛ غررالحكم ودررالكلم ، ص ۴۸۳ ؛ الحكمة المتعالية فى الأسفار العقلية الأربعة ، ج ۳ ، ص ۴۱۸ ـ ۴۲۱ و ۴۲۸ ـ ۴۳۳ .
5.مرآة العقول ، ص ۲۵ ـ ۲۷ .